نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

نوروز این رفاقت را نگهبانی می کند که باور کنیم ... قلـــــب هایمان جای حضور دوستانمان هستند نوروزتان مبارک هر چه آرزوی خوبه برای تو ای دوست ♥

نوروز این رفاقت را نگهبانی می کند که باور کنیم ... قلـــــب هایمان جای حضور دوستانمان هستند نوروزتان مبارک هر چه آرزوی خوبه برای تو ای دوست ♥

نوروز این رفاقت را نگهبانی می کند که باور کنیم ... قلـــــب هایمان جای حضور دوستانمان هستند نوروزتان مبارک هر چه آرزوی خوبه برای تو ای دوست ♥

نوروز این رفاقت را نگهبانی می کند که باور کنیم ... قلـــــب هایمان جای حضور دوستانمان هستند نوروزتان مبارک هر چه آرزوی خوبه برای تو ای دوست ♥

mobina jan man azat darkhaste dosti kardam kheili kheili khoshhal misham bargardi .. tasmim ba khodete khoshhal misham post haye jadidamo bekhoni o nazar bezari .. ziad vaghteto nemigire kotahe . omidvaram sale khobi pishe ro dashte bashi .. pishapish eid o behet tabrik migam 14roz dige az...

.*'""*.*"'"*. *. Eydetun "*. Mobarak "*.*" Hamrah ba behtarin arezuha

[IMG]

دوستان اين عيد بزرگ رو پيشاپيش به همتون تبريك عرض مي كنم سال خوب و خوشي رو براتون آرزو مي كنم . من دارم ميرم مسافرت تا آخر عيد نيستم . اميدوارم از تعطيلات عيد لذت ببريد و انرژي يك سال و برا خودتون ذخيره كنيد . در پناه حق

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=163962

ماري هكسل ماري هكسل ماري هكسل معشوقه خليل جبران بوده البته چون ماري 10 سال از خليل بزرگتر بود به پيشنهاد ازدواجش جواب منفي داد .. ولي رابطه عاطفي و دوستانشون هيچ وقت قطع نشد .. طوري كه در نهايت بعد حدوداً 20 سال رابطه ي عاطفي كه باهم داشتن ماري به اسرار خليل با مرد زمين داري ازواج كرد .. ماري...

12مارس 1922 . قلبت را دنبال كن. قلب تو راهنماي راستين تو در هر كار عظيم است. آنچه مي خواهي انجام دهي ، پيشاپيش توسط آن عنصر پيشگوي درون ما تعيين شده. آن ‍‍ژرفترين چيز، آن معرفت، آن دانش، آن احساس خويشاوندي، از همان بار نخست كه تو را ديدم آغاز شد ، و هنوز به همان گونه است – تنها هزلر بار ژرف تر و...

سلام رفيق خوبي؟ چاكريم دادا منم سال خوب و خوشي رو برات آزو ميكنم .. اميدوارم تعطيلات عيد بت خوش بگذره . سال خوبي پيش رو داشته باشي رفيق .. همراه با موفقيت و شادي

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1793389#post1793389

روزي يك كوهنورد ميخواست از كوه بالا برود تا به قله برسد . رفت و رفت تا به نزديكي قله رسيد. شب بود وهيچ چيز ديده نميشد، چند قدم مانده بود به قله برسد ناگهان پايش لغزيد و به پايين سقوط كرد. همينطور كه به پايين سقوط مي كرد، مرگ را به چشمانش ديد . ناگهان در اين حين طناب به دور كمرش پيچيد و محكم شد و...

خواهر زادمه ;)