نتایح جستجو

  1. comudf

    hi khobi?

    hi khobi?
  2. comudf

    salam avatore noooooooooooo tabrik

    salam avatore noooooooooooo tabrik
  3. comudf

    سلام...

    سلام...
  4. comudf

    ممنون خوش می گذره>؟

    ممنون خوش می گذره>؟
  5. comudf

    فری ناز آرین فر

    انزواء باران را از من جدا کنید این روزها فقط آفتاب را می خواهم همهمه را از من دور کنید چند روزیست فقط به دنبال سکوتم پرنده می خواهد چند روزی خود را در فقس اتاقش زندانی کند
  6. comudf

    فری ناز آرین فر

    باز هم منم (در اوج شکست) باز هم منم بوی نسیم نا آگاه سپیدهء سحر بی گناه اولین نور افق بعد از شبهای بی پناه آخرین درد دروغ همان ترس شروع فردای یک جشن شلوغ باز هم منم نه آن گمشدهء شهر غریب شدم دانایی پس از خوردن فریب یک نظم به پایان بعد از زندگی بی ترتیب...
  7. comudf

    فری ناز آرین فر

    دوستت دارم اما ... دوستت دارم اما عطر گل شب بویت را حس می کنم جای پایم را می گذارم تا گلت هم مرا ببوید دوستت دارم اما قلبم را زنده به گور میکنم دلیلش؟ خب چون قطار زندگیم باید همچنان بتازد!
  8. comudf

    فری ناز آرین فر

    مبادا اینه را می شکند تا مبادا از او دیدار شود می خندد تا مبادا چروک غصه هایش پدیدار شود نگاههایش را کتمان می کند تا مبادا... مبادا... به درد دلتنگی دچار شود
  9. comudf

    فری ناز آرین فر

    ستاره خاموش برای شکستن سکوتِ شب ستاره را به آنهمه سپیده دعوت می کنم ستاره خاموش است اما نمیداند. زغن را دعوت نکرده ام اما به میهمانی عشاق می اید و دل بهار را می لرزاند بهار چه ساده می نگرد چه پژمرده است می خواهم بهار را بیدار کنم خواب است اما نمیداند...
  10. comudf

    فری ناز آرین فر

    دل تنگی دلم تنگ است از این خروسان روانم منگ است دلش سنگ است احساسم بد آهنگ است چشمانم چه بی رنگ است
  11. comudf

    فری ناز آرین فر

    آسمان آسمان را بنگر چشمهای تو امروز به رنگ همه غمهای غروب است قلب تو یک دریا سخنانت چه لطیف بودنش یک رویاست و چه دنیای غریبی داریم من چو باد میگذرم تو صبورانه منتظر میمانی و او چون دیوانه به راه می افتد... راه پُر پیچ و خم زندگی آخر مرا به کجا خواهد برد؟
  12. comudf

    فری ناز آرین فر

    آدمک در آسمان رعد میغرد شوریده میشود دل همیشه سر به زیر می پیچد صدای فریاد کسی: آ........................ی نعره به صدای انسان نمی ماند ولی فریادش را می شناسم چه کسی می تواند باشد؟ نعره بند می اید آدمک اکنون می نالد اشک می ریزد، می خواند: ”نور هر شبتابی...
  13. comudf

    فری ناز آرین فر

    زندانی قلبی دارم به بزرگی افکار تو تو... در این لحظه که اشک می ریزم به گمانم تو درد میکشی دلی زخمی بدنی شکسته اما تو هنوز شکست ناپذیری هر روز برایت دعا میکنم با یک غمی دوستت دارم و عکست را فقط نگاه نمی کنم... صدایت را فقط گوش نمی کنم... زندگینامه ات را...
  14. comudf

    فری ناز آرین فر

    وای بر من گر در تابستان چون بید بلرزم و در روز تولدم نالهء غم سر بدهم در بهار شقایقم پژمرده شود و در کودکی موهایم سپید در تنهایی دنبال یک همدل باشم و برای زنده ماندن دنبال یک دلیل از سرابهای عشق سیر باشم و از خستگی خسته... وای بر من!
  15. comudf

    فری ناز آرین فر

    تو کجایی؟ همچنان در جستجوی عشق تا بیابم در کنارش بنشینم تا ابد بستایم تو کجایی که همه پاکی عشق از توست همه ناباوریهایم با تو خواهد شد سست تو کجایی که نگاهی به نگاهت بکنم سیر شوم از هر نگاه دیگری دل بِکَنم تو کحایی که همه هستی را در منِ دیوانه ببینی آسمانی بشوی، نه چون...
  16. comudf

    فری ناز آرین فر

    ترس من از بهار و اقاقیا که روی حصار سنگی دیوارها می نشیند از آفتاب و زلالی بی حد آب از روزهای بلند، از شتاب از خورشید بیمار پاییزی از پایان فصلها می ترسم من از سکوت می ترسم ازتکرار لحظه های بی کلمه از دوری واژه ها با ذهن من از هر چه مرا منتظر می گذارد می...
  17. comudf

    فری ناز آرین فر

    او که می نويسد می نويسد او که قلم در دستانش جای آشنای هميشگی را دارد واژه ها را با موسيقی افکارش می رقصاند آرام و آهسته گاهی تند تند ... می کِشم سر انگشتانِ خود را به دور ميز چشمانم را می بندم و حس ميکنم آنچه را که هميشه ساده از آن ميگذريم این ميز است...
  18. comudf

    فری ناز آرین فر

    مثل همه و به دنبال آسمانی آبی تر مردمانی مهربانتر عاشقان پاکباخته میگشتیم ولی افسوس که آسمان همه جا تیره تر است دلها سنگی همه با هم قهرند دوستان، همه با فاصله اند همه حدی دارند همه مرزی دارند عشق بی همتا را دگر نمی ستایند "پشتِ دیوارهای "حافظِ دل...
  19. comudf

    فری ناز آرین فر

    چند مصرع یک اتاق کوچک دو انسان همچون کودک یک دهان خسته مثل درهای آزادی همیشه بسته یک فکر بی مرز یک قلب ساده کمی هرز یک حس کوتاه یک زندگی طولانی یک چهرهء گمنام یک عشق نورانی یک صورت گمگشته آرزویی رفته بر نگشته چند مصرع شده نوشته یک آسمان...
  20. comudf

    فری ناز آرین فر

    بگذرم می خواهم بگذرم، بگذرم از هر آنچه که تو ندیدی و من احساس کردم تو نشنیدی هر چند بار که من گفتم و تکرار کردم ساختم و تو خراب کردی و من چقدر تشنهء حرفهایی بودم که تو هرگز نزدی اشک ریختم، برای روزهایی که چه نیازمند تو در کنارم بودم برای خودم که چگونه غرق تو شدم...
بالا