مدیریت شد.
خوب واسه خودتون میبریدو میدوزید ها!البته زری که رو حرف پژمان خان حرف نمیزنه.
پژمان سریع ندو تو صفحم تهدیدم کن.خوابم نمبرد اومدم اینجا که بهت نزدیک شم و گرنه که گردن من از مو هم نازکتره.
آره
مهمونی خوبه
خوش میگذره بهمون ولی فقط یه شب نباشه هااااا
بیشتر باشه
هفته ای یه بار
من زود به زود دلم مهمونی می خواد
مامان زری بیشتر حرفاشو به من میزنه
حالا امشب میرم نظرشو درموردت میپرسم
سلام.جریان چیه پژمان؟باید مدیرت کنم؟
آخه باید ماشینو ببرم تعمیرگاه.بعدش برم خرید.برگردم دیگه نمیرسم شام درست کنم.این دو تا غول بیابونی پوستمو میکنن از گشنگی.
مامانم دلش خوشه پسر بزرگ کرده.بدبخت به زناشون.
سلام گلم.خوب که چی بگم!دیسکش پاره شده.درد داره.بهونه میگیره.خستس.خب طفلی عادت به دراز بودن نداره که همش بیرون و دنبال یه لقمه نون.
پسرام که خودت میدونی.رعایت نمیکنن.سر به سرش میذارن.عصبیش میکنن.منم که ...خورم ملس.هر کی هر کاری میکنه دعواشو با من میکنن.خیلی خستم.دیگه جون ندارم.آخی چقد غُر زدم...
مگه الان ساعت 9 صبحه. آخرین فعالیت تو هم زده شده 8 ساعت پیش. این یعنی چی؟
مگه اون موقع ساعت چند بوده نمیدونم.اما پژمان جون من دیشب یازده و نیم از نت اومدم بیرون.نمیدونم اون چی نوشته.دروغ میگه میخواد منو از چشمت بندازه.