تا یپکthesunnrise منو یاد یه چیزی انداخت. یادمه یه روز زمستون داشتم از دانشگاه برمیگشتم. وقتی داشتم برمیگشتم پرندهها ییو دیدم که از روی زمین غذا میخورن. یه هوو گریهم گرفت یاده حیوون اییو پرندها و ادمیی ها ئای افتادم که گشنن، سردشون، به خدا گفتم خدایا یه جوری به من نشون بده که تو نمیذاری کسی...