یه روز یکی واسم تعریف میکرد تو اتوبوس نشسته بود دید یه دختره ناز و خوشگل 9 ساله با حجابی کامل و چادری عربی اومد و رفت ته اتوبوس کنار یک خانم دیگه که از لحاظ حجاب زیاد بندش نبود نشست.خانووومه که از شدت گرما روسریه تقریبا نداشتشو باز کرده بود و خودش رو باد میزد به دختره نگاه میکرد و هیچی...
خدایا اومدیم مهمونیت.میگن مهمون دست خالی بیرون نمیره.من واسه خودم نمیخوام میشه بدی ببرم واسه دوستمون؟خدایا ازت میخوام زود خوب بشه بیاد پیشمون.چی؟من نمیشناسمش؟مگه مهمه؟دوسته دوستمه.پس به خاطر دوستی من با تو به دوستم نظر کن.خدایا به امید تو