نتایح جستجو

  1. sarmashigh

    سلام مهدیه کجایی پس الان باید اینجا رو چراغونی میکردی تو !

    سلام مهدیه کجایی پس الان باید اینجا رو چراغونی میکردی تو !
  2. sarmashigh

    سلام خوبی ؟ ممنونم قشنگه:gol:

    سلام خوبی ؟ ممنونم قشنگه:gol:
  3. sarmashigh

    آره وقتی میری دیگه میری :) موفق باشی هر جا هستی خواهش میکنم همشهری - وظیفه اس

    آره وقتی میری دیگه میری :) موفق باشی هر جا هستی خواهش میکنم همشهری - وظیفه اس
  4. sarmashigh

    میانِ کوچه ها دل را صدا کرد و دیوارِ جدایی را بنا کرد کسی از پشتِ دیوار غرورش دلِ سرگشتۀ او...

    میانِ کوچه ها دل را صدا کرد و دیوارِ جدایی را بنا کرد کسی از پشتِ دیوار غرورش دلِ سرگشتۀ او را ندا کرد
  5. sarmashigh

    خیلی ممنون آره راست میگین

    خیلی ممنون آره راست میگین
  6. sarmashigh

    چونان آفتاب گردان حتی اگر نبخشی مرا شب گونه گرشوی فردا به سمت تو دوباره اصرار می‌کنم

    چونان آفتاب گردان حتی اگر نبخشی مرا شب گونه گرشوی فردا به سمت تو دوباره اصرار می‌کنم
  7. sarmashigh

    یک چهره ابر بود یک چهره آفتاب در کنجی از زمین بر چهره صد نقاب من رنگ دیده ام در برگهای...

    یک چهره ابر بود یک چهره آفتاب در کنجی از زمین بر چهره صد نقاب من رنگ دیده ام در برگهای آن او مانده تا ابد در زردی خزان ای کاش دانه ای می‌کاشت درزمین تا زیر سایه اش می‌خفت یک زمان
  8. sarmashigh

    از چشمهایت رفته ام این جاده طولانیست، نیست؟ گر این زمین را گردشیست خورشید را سوزاندنیست از...

    از چشمهایت رفته ام این جاده طولانیست، نیست؟ گر این زمین را گردشیست خورشید را سوزاندنیست از چشمهایت رفته ام برگشت امکان بخش نیست اندیشه هایم خدمتت این عشق کافی نیست، نیست؟ شیرین سخن، شیرین عسل این رفتنم ، بخشیدنیست ؟
  9. sarmashigh

    خیلی ممنونم ;)

    خیلی ممنونم ;)
  10. sarmashigh

    سلام خوشحال شدم پیامت رو دیدم کجایی تو پس ؟ فکر کنم ی مدتی شده بود نبودی :) ممنونم عزیزم لطف...

    سلام خوشحال شدم پیامت رو دیدم کجایی تو پس ؟ فکر کنم ی مدتی شده بود نبودی :) ممنونم عزیزم لطف داری
  11. sarmashigh

    سلام مرسی بابت شعر های زیبات چه خیال قشنگی

    سلام مرسی بابت شعر های زیبات چه خیال قشنگی
  12. sarmashigh

    شبانگاه به جستجویم خورشید را روز ماه را می‌جویم واز این سبب است که دایم می‌گردم خویشتن را به...

    شبانگاه به جستجویم خورشید را روز ماه را می‌جویم واز این سبب است که دایم می‌گردم خویشتن را به روز ستاره را نمی‌توان دید
  13. sarmashigh

    سلام چه خبره اینجا مهمونی یه ؟

    سلام چه خبره اینجا مهمونی یه ؟
  14. sarmashigh

    سلام خواهش میکنم عزیزم قابلتو نداشت نوشتم به حسابت منتظرم :cool:

    سلام خواهش میکنم عزیزم قابلتو نداشت نوشتم به حسابت منتظرم :cool:
  15. sarmashigh

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد...

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد و لب گشود آتش گرفتگانِ شب ، اعجـاز می ‌کنند
  16. sarmashigh

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد...

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد و لب گشود آتش گرفتگانِ شب ، اعجـاز می ‌کنند
  17. sarmashigh

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد...

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد و لب گشود آتش گرفتگانِ شب ، اعجـاز می ‌کنند
  18. sarmashigh

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد...

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد و لب گشود آتش گرفتگانِ شب ، اعجـاز می ‌کنند
  19. sarmashigh

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد...

    گاه غروب، خونِ دل آســمان ببیــــــن اندوه نشستگان،تیرگی ابراز می‌کنند آذر ستاره ای نشـان کرد و لب گشود آتش گرفتگانِ شب ، اعجـاز می ‌کنند
  20. sarmashigh

    جاده مه گشت و مسافر چه پریشان آمد دلِ من تنگ شد آنقدر که باران آمد هرچه کردم نشد این پنجره را...

    جاده مه گشت و مسافر چه پریشان آمد دلِ من تنگ شد آنقدر که باران آمد هرچه کردم نشد این پنجره را باز کنم صحبتِ برگ به بادی شد و طوفان آمد توده ای ابر مرا در دل خود پنهان کرد فصلِ خوشبختیِ من رفت و زمستان آمد از پسِ شیشه تماشا کنم این زلزله را وای این رانشِ دل بود که آسان آمد ابرها دست زدند...
بالا