نتایح جستجو

درعشق که جزمی بقا خوردن نیست جز جان دادن دلیل جانبردن نیست گفتم که ترا شناسم آنگه ميرم گفتا که شناسای مرا مردن نیست

دیریست در غیاب تو تحقیر میشویم بازیچه تحجر و تزویر میشویم آزادی ای شرافت سنگین آدمی این روزها بدون توتعزیز میشویم.....

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

منکه بشخصه مخالف نیستم. ولی راسیتش باعث جدایی بیشتر میشه، تو این سایت قومیتهای دیگیم هستن که اگه همه بخوان جدا بشن و یه تالار جدا برا خودشون بزنن ....

نه خاله، این بار جدی جدی دلم ازین آدما گرفته دیگه نفس کشیدنم سخت شده هوای اینجا سخت سنگین شده خاله ریزه خدا حافظ...

سلام و شب بخیر خاله ریزه دلم گرفت رفتم... اگه این بار اخراج بشم دیگه بر نمیگردم پس شاید برا همیشه خدا حافظ

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد . . . اینجا امنیتش بیشتر هرچند احساس خفگی میکنم..

من ذره و تو خورشید لقایی تو مرا من گم شده ام این دوایی تو مرا

دل تنگم و دیدار تو درمان منست بی رنگ رخت زمانه زندان منست

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را برریز برجان ساقیا

من بودم و دوش آن بت بنده نواز از من همه لابه بود از وی همه ناز

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

واله و شیدا شده ام در غمت رسوا شده ام شعله بزن، بر شکنم، دست کش جان شده ام

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم

همه گویند طاهر تار بنواز صدا چون میدهد تار شکسته

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

این یکی رو دیگه نتونستم بگم حوصله اخراج شدن رو دیگه ندارم ممنون که یاد آور شدین

آره منم موافقم این دیگه بر میگرده به خود شخص که چطور و چگونه این مسائل رو برا خودش تفسیر کنه... آره خیلی از بخش های تاریخ تحریف شده اما باید انصاف رو هم مد نظر دشته باشیم و فقط چیزایی رو که به مذاقمان خوش میاد رو نخویم و بهش استنباط نکنیم ما خیلی از مسائل دینیمون رو به همین تاریخ طبری نسبت...