صبح بلند بشی،ببینی یه نامه به آینه ی اتاق چسبیده شده:
سلام دلیل زندگی! صبح قشنگت بخیر...
امروز نمیخواد بری سر کار!
چمدون جمع کن میخوایم بریم سفر؛ چمدون نبستم که به سلیقه ی خودت برام لباس بذاری,شب پرواز داریم...
نمیگم کجا که غافلگیر بشی!
راستی...قربون چشمات برم که الان متعجبه و میدونم ارگ اونجا...