به جای اینکه 18ساعت زیر آفتاب بمنونم و یه ماشین سوارم نکنه تاکسی دربست صلواتی سوار می شدم!
دانشگاه می رفتم با انگیزه ی یافتن شوهر نه پیدا کردن آینده ای که شکم زن و بچه رو سیر کنم!
دوستام عزیزم و گلم و خانمم و عسلم صدام میزدن نه گاگول و اسکل و شاصمخ و ... !
تو دانشگاه تا "ج" می گفتم شونصدتا جزوه...