من وقتی بچه بودم اهل اذیت نبودم.ولی داداشم خیلی شر بود همیشه منو گول میزدو منو میکرد همدسته خودش
یه باغبون داشتیم که پیرمرد بود داداشم خیلی اذیتش میکرد یه بار باهم تو حیاط یه چاله عمیق کندیم توشو پر خار کردیم روشم با چمن پوشوندیم که تابلو نشه.فرداش پیرمرده اومد در خونمون پاش بدجوری پاره و خون...