تقویم دل من
نسبتی با تقویم های جهان ندارد...
میانِ برگ ریزان ِخزان،
وسط چله ی زمستان هم،
می بینی نوشته اند بهار!
آن لحظه که تو.... خندیدی
دوست عزیز تولدت مبارک
چقدرکم توقع شده ام
نه آغوشت را میخواهم نه یک
بوسه نه دیگربودنت را...
همین که بیایی و از کنارم رد شوی
کافیست
مرا به ارامش می رساند...
حتی اصطکاک سایه هایمان...
کافیست.
اون روز توی ایستگاه BRT یه پدربزرگی رو دیدم داشت کارتشو می تکوند. پرسیدم مشکل چیه میدونید چی گفت؟! گفت آخه یه ماه پیش پول ریختم توش الان رفته ته کارت نمیاد.
سلامتی همه بابابزرگا و مامان بزرگا...
استاد عصبی شد گفت اصلا تو انگیزت برا اومدن به دانشگاه چیه؟
منم ناخودآگاه گفتم؛
من برای دیدن روی یارم به مکتب میروم
ورنه میخواهم که استاد از منار افتادو مرد
کلاس ترکید.. اصن ی وضی
تا حالا دقت کردین اگه بخوای ۱۰ تومن از عابر بانک بگیری، ۶۰ نفر تو صف با حقارت نگات میکنن!!! حالا روزی که ۲۰۰ تومن میگیری، تا نیم مایلی خر هم پر نمیزنه!
دوستم تعریف میکرد:
شب خواستگاریم خیلییییییی استرس داشتم، بعدا فهمیدم پسره خیلی بیشتر از من استرس داشته چون موقع رفتن دمپایی بابامو پوشیده بود...
من:)
پسره :|