متوجهم ولی فکر میکنم که خودتم تلاشی نکردی... چرا سرنوشتمو بدم دست بقیه؟ به فرض که آخرش هم هیچه!
به فرض این برگه ها چرک نویسه و کسی هم قرار نیست اصلاحشون کنه... من نمیدمش دست کس دیگه ای که برام پرش کنه... خودم پرش میکنم با روش خودم... حالا نتیجه هرچی که میخواد بشه...
اگه نتیجه خوب بود که میفهمم...
خب آره
تصمیم گیری و انتخاب مسیر زندگی لذت خاصی داره... اگه این انتخاب با فکر و مشورت با آدم درستش باشه پشیمونی هم به بار نمیاره... اگر هم آورد بازم به لذتش می ارزه;)
یه بار یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم... اونقدر بزرگ بود که شاید بگم بزرگتر از ازدواج... اون تصمیم چنان انگیزه و انرژی بهم داده و کلا...
من موافق نیستم...
خودت گفتی همه چی پول نیست... خودت گفتی انتخاب همیشه کیوان نیست و رضا هم میتونه انتخاب بشه...
شاید نشه اسمش رو عشق گذاشت ولی بالاخره یه چیزی هست که تو دل بعضیا رضا رو به کیوان اولویت میده...
خب پشیمون شدن بد نیست... من از پشین شدن نمیترسم... اصلا پشیمون نمیشم... چون همیشه سبک سنگین میکنم و تصمیم میگیرم... بعدش اگه نشد هم پشیمون نیستم و به دید تجربه نگاه میکنم... ما ترکا یه مثلی داریم که میگه: هرکس خودش زمین بخوره گریه نمیکنه...
نمیشه که برای ترس از شکست زندگی نکرد یا تو رویا غرق بود...