نتایح جستجو

  1. elnaz f

    چقدر دلم برايت تنگ شده آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد عزيز من ، قلب من اي کاش مي شد...

    چقدر دلم برايت تنگ شده آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد عزيز من ، قلب من اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني اي کاش مي شد فقط يک بار فرياد بزنم دوستت دارم و تو صدايم را مي شنيدي نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو...
  2. elnaz f

    slm khahesh mikonam manam elnaz terme2 omran hastam

    slm khahesh mikonam manam elnaz terme2 omran hastam
  3. elnaz f

    بترس از سکوت یک زن چون نشانه پایان توست زنی که سکوت کرد یعنی تو را برای خودش تمام کرده است

    بترس از سکوت یک زن چون نشانه پایان توست زنی که سکوت کرد یعنی تو را برای خودش تمام کرده است
  4. elnaz f

    لم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو...

    لم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...دلم تنگ است ..بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند ...
  5. elnaz f

    مرا ببخشید..این روزها دستانم خیلی خالیست،خالی از هرچه بتوان عشق نامید.دستانم ...کاش کسی دستانم...

    مرا ببخشید..این روزها دستانم خیلی خالیست،خالی از هرچه بتوان عشق نامید.دستانم ...کاش کسی دستانم را می گرفت ...گرچه این روزها تلاشم این است که زندگی رامملو از عشق و زیبایی ببینم ...اما ...انگار چشمانم را در گذشته جا گذاشته ام،آنجا که چشمان مهربان ...
  6. elnaz f

    دلم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو...

    دلم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...دلم تنگ است ..بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند ...
  7. elnaz f

    دلم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو...

    دلم تنگ است نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...دلم تنگ است ..بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند ...
  8. elnaz f

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ...

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ... خود که دریای صبری ولی تنهایی را برای خود برگزیدی چون می دانی غم هجران عزیزت درد اندکی نیست که دریای صبرت را چون کویر دل مادرم می خشکاند ... که اشکهایت سیلی گردد که دنیا را زیر موج شور دریای غمت هلاک...
  9. elnaz f

    سلام ممنون بابت درخواستت

    سلام ممنون بابت درخواستت
  10. elnaz f

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ...

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ... خود که دریای صبری ولی تنهایی را برای خود برگزیدی چون می دانی غم هجران عزیزت درد اندکی نیست که دریای صبرت را چون کویر دل مادرم می خشکاند ... که اشکهایت سیلی گردد که دنیا را زیر موج شور دریای غمت هلاک...
  11. elnaz f

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ...

    خدایا دلم تنگ است .... سینه ام مالا مال غم است ..... صبری که دادی در مقابل مصیبتت ناچیز است ... خود که دریای صبری ولی تنهایی را برای خود برگزیدی چون می دانی غم هجران عزیزت درد اندکی نیست که دریای صبرت را چون کویر دل مادرم می خشکاند ... که اشکهایت سیلی گردد که دنیا را زیر موج شور دریای غمت هلاک...
  12. elnaz f

    در دوردست های من مردی می زیسته است که هم عشق می دانست و هم پرواز/ خرده نگیر به این روزهایم...

    در دوردست های من مردی می زیسته است که هم عشق می دانست و هم پرواز/ خرده نگیر به این روزهایم دست روزگار بیرحمانه ترین نوازش هایش را خرج من می کند / دیگر نه بالی مانده تا پروازی و نه دلی تا عشقی دوباره دیر امده ای پیش از تو دستی بالهایم را چید تا بادبادک ارزوهایش را به اوج...
  13. elnaz f

    slm refigh mobarake tavalode dadashey

    slm refigh mobarake tavalode dadashey
  14. elnaz f

    درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند،معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ساده بیایی...

    درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند،معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ساده بیایی پایین،قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن،چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند …
  15. elnaz f

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک...

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک می شوم از شور طراوت در مرگ و تو وابسته به حضار گرامی بر تخت بوسه بر چرک چروکیده ی شب می دوزی و خدا می داند ، بعد یغمای تو من پشت هر پنجره با مردمکان خوابیدم لب هر جام شراب ، فتنه را نوشیدم وقت و بی...
  16. elnaz f

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک...

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک می شوم از شور طراوت در مرگ و تو وابسته به حضار گرامی بر تخت بوسه بر چرک چروکیده ی شب می دوزی و خدا می داند ، بعد یغمای تو من پشت هر پنجره با مردمکان خوابیدم لب هر جام شراب ، فتنه را نوشیدم وقت و بی...
  17. elnaz f

    من و تودو اتفاق جدا از همیممن، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـو تو /تصادفیکه همه از آن جان...

    من و تودو اتفاق جدا از همیممن، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـو تو /تصادفیکه همه از آن جان سالم به در برده اندمن و تو حادثه هایی هستیمنه چندان موازینه چندان متقاطع....نه از کنار هم می گذریمو نه بر می خوریم به هممن و تو/ تا آخر این خطوطجدا از همیم.
  18. elnaz f

    من و تو دو اتفاق جدا از همیم من، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـ و تو /تصادفی که همه...

    من و تو دو اتفاق جدا از همیم من، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـ و تو /تصادفی که همه از آن جان سالم به در برده اند من و تو حادثه هایی هستیم نه چندان موازی نه چندان متقاطع.... نه از کنار هم می گذریم و نه بر می خوریم به هم من و تو/ تا آخر این خطوط جدا از همیم.
  19. elnaz f

    من و تودو اتفاق جدا از همیممن، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـو تو /تصادفیکه همه از آن جان...

    من و تودو اتفاق جدا از همیممن، توموری بدخیم که امتدادش اشک است و آهـو تو /تصادفیکه همه از آن جان سالم به در برده اندمن و تو حادثه هایی هستیمنه چندان موازینه چندان متقاطع....نه از کنار هم می گذریمو نه بر می خوریم به هممن و تو/ تا آخر این خطوطجدا از همیم.
  20. elnaz f

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک...

    به گشاینده ی سرپوش خیانت سوگند دوشم از بار گناهت خالیست و سبد پر شده از دانش مغموم سوال من سبک می شوم از شور طراوت در مرگ و تو وابسته به حضار گرامی بر تخت بوسه بر چرک چروکیده ی شب می دوزی و خدا می داند ، بعد یغمای تو من پشت هر پنجره با مردمکان خوابیدم لب هر جام شراب ، فتنه را نوشیدم وقت و بی...
بالا