نتایح جستجو

نیم فصل فقط یه بازیساز خوب و یه مهاجم قهار میخوایم .... بخصوص بازیساز ... تا با تکیه به اون ضعفهای تاکتیکی تیم کمتر به چشم بیاد . نور افکن تو بازی با صبا امیدوار کننده بود امیدوارم دوباره نچسبوننش به نیمکت و فرصت بازی پیدا کنه ..... این بازیکنها رو تو تیم امید داریم .... چند صد میلیون باید بدیم...

دوستان عزیز و گل آبیدل ........ برای منصورخان پورحیدری دعا کنید تا هر چه سریع تر حالش خوب شه ....شاید به جرات بشه گفت منصور پورحیدری متعصب ترین و وفادارترین استقلالیه تاریخ این باشگاهه

هشت بازی آخر تو لیگ .... 6 مساوی و فقط 2 برد ..... از این تیم بوی چهارم پنجمی میاد .... نه قهرمانی - استقلال خوزستان بدون ستاره و هافبک بازیساز مطرح به صدر میاد و کادر فنی ما با این همه بازیکن هنوز بهونه عدم وجود بازیساز رو میگیرن

اوه .... عالیه .... من همون سالها پیش شروع کردم به خوندن ... جلد اول رو داشتم تموم میکردم که دیگه خسته شدم ..... همش تو حاشیه بود و توصیفات و توضیحات اضافه خارج از داستان .... اگه خلاصش کنن تو دو جلد اصل داستان رو میشه فهمید ....

سلام ...اووووه ... کلیدرم خوندی؟؟

:gol::gol::gol:

بچه اصفهان اگه بازم عکس گرفتی از این دو جا هم بگیر .... 33پل و هشت بهشت ... تو برف ... میدون نقش جهانم بگیر .... دیگه همین :redface:

پس بگو ... بی جهت برام آشنا نبود....آخرش منتهای میشه به 33پل و یه دنیا خاطره ..... اصفهان رو دوست دارم ... بیشتر از همه هم 33 پل و باغ هشت بهشت رو ..... و خیابونی که حد فاصل این دو تاست ، چهار باغ منو بردی به قدیما ..... دستت درد نکنه ... عکس قشنگی بود

خیابان 4باغ اصفهان؟؟

راستی اینجا کجاست؟؟ برام یکم آشنائه

برف امروز واقعا چسبید .....

تاپیک جالبیه .... ممنون که دعوت کردی ....

ده سال آزگار از پلکان ساعات و دقایق عمرت هر لحظه یکی بالا رفته و تو فقط خستگی این بار را هنوز در تن داری. اینها همه از تخمی سر در آورده اند که روزی حصار جوانی تو بوده و حالا شکسته و خالی مانده. مدیر مدرسه - جلال آل احمد * البته باید مثل من معلم باشی تا کاملا درک کنی این متن رو ....

:gol::gol::gol::gol::w23:

ای بابا ..... یه خبری بده از خودت .... نگرانت شدم ...

سلام حنا تولدت با چند روز تاخیر مبارک .....ایشالله صد ساله بشی

اینجا هم بارونی شده خدا رو شکر عالیه .... بخصوص رانندگی زیر بارون خیلی حال میده و همینطور قدم زدن البته من تو شهر زیر بارون فقط با چتر میرم ..... چون موهام فره و تا یکم .... فقط یکم آب میخوره کلا بهم میریزه چند روز پیش شمال بودم ... هفته دیگه هم باید برم ..... موقع برگشتن تو جاده چالوس حسابی...

از سعدی هم بلدم .... گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد ..... گویم اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم سعدیا ... بعله ... آره گل شانسی خوردیم ... بازی بدک نبود از اون 0-0 ها بهتر بود .... اما مظلومی تا استقلال گل رو زد زرت زرت دفاع میاورد تو ... پدر تیمو دراورد ... دیگه چه خبر؟؟

نه ... همون عاشق شدی .... امتحان کردم اما فقط همین یدونه بعد از یه مدتی تو ذهنم موند.... البته خوب حفظ نکرده بودما صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را ...... که سر بکوه بیابان تو داده ای ما را دقیقه نود و nام گل خوردیم مساوی شد.... این مظلومی اصلا مربی نیست

سلام خوبی؟؟ بعدا برات میگم .... البته انتقادم خیلی کوچیکه ها ... وگرنه شما که زحمت میکشی