افتفاقن غرض بر وزن مرض ِ ...یعنی میخاستی بگی چون خارج رفتی باید جای غرض بنویسی ریزن؟
یا زود اشاره کردی که ناخاسته مغرور بودنت رو نشون بدی و بگی که از خاطرنشان کردن اشتباهاتت توسط دیگران به خودت ناراحت میشی؟
مدیری واسه خودت برای ما همون یکی هستین که گاهی سر میزنید و کلبه شاهنشاهیمون رو منور...
و با اومدنت دل این داداش پیر و فرتوت و کاهل و منزوی و گوشه گیر ضد اجتماع عزلت نشین رو بهاری و سبز میکنی.
چرا نمیگی رتبه ات رو؟
میتلسی خوتک بخولی؟ بگو اون رتبه دو رقمیت رو زود
چقدرم گنده بود که
تو این یه سالی که نبودی من یه سال بزرگتر شدم چجوری بتونم این حجم عظیم رو وردارم آخه.
خوش اومدی آبج.
آبج چرا نداشتی؟ خودت رو محروم کرده بودی؟ که بیست بشی؟ که اول بشی؟
بیخیال سعی کن هر از گاهگاهی باشی.
میسی که آخرش اومدی عجیب خوشحال شدم آتی جان از بودنت.
ماهم گاهن دلمان میسوزد و میگوییم کاشکی چه بدونم اونام میتونستن بترکوننن حتی گناهالوده و عجیب غریب.
ولی در فلش بکی به آور بک میفهمیم که ماهم کاری نکردیما لاقل اونا به اندازه حجماستعدادای زمانیه خودشون بهره هایی بردهاند اندر خم کوچه های ده و باغات و ماماندیم وحوضمان که خالی از ماهی و نقش ماه در آب...