ساعت ٥ صبح صدای مسیج گوشیم اومد.... با چه سختی از زیر لحاف دراومدم دیدم نوشته شده :
"قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد"
اینقده خوشحال شدم که نگو.....
دوستان:
کمک کردن یکی ازسنتهای دیرینه ماایرانیها بوده وهست..
.
.
.
میخام پورشه بخرم!
حساب کردم هرایرانی فقط بیست تومن بریزه توحسابم به حول قوه الهی سربرج پورشه خریدم
اگه خون آریایی تو رگاته واریز کن...
امروز رفتم بانک به رییس بانک گفتم ۱۰ میلیارد تومان وام میخوام
گفت میخوای چه کنی گفتم فرارکنم .
نامرد زد بیرونم کرد
نمیدونم مبلغم کم بود یا قیافم به این حرفا نمیخورد
کتری مثل مادر شوهر میمونه که کم کم داغ میشه
عروسم مثل قوری که با داغ شدن کتری اونم داغ میشه
پسر مثل فنجونه نصفش رو کتری ونصفشو قوری پر میکنه
خواهر شوهرم مثل قاشق میاد هم میزنه میره!!
رفتم بانک ...
به رییس شعبه گفتم: می خوام یه حساب مشترک باز کنم
پرسید: با کی ؟
گفتم: میذارم به انتخاب شما.... فقط یکی که خیلی پول دار باشه!!!
گفت: خودتو مسخره کن!
بعدشم از بانک بیرونم کردند !!!!!!
اعصابا خیلی ضعیف شده...
..ღ
چند روزی میشود که نمازش را تندتر میخواند.
این روزها موبایلی که تازه خریده را پایین مهرش میگذارد. سرعت نمازش را باسرعت دانلودهایش میزان میکند ،
نکند که نماز تمام شود و دانلود ها روی زمین بماند.
بزار راحت تر بگویم توی رکوع هم زیر چشمی هوای پیام های وایبر و ... رادارد ،
آهای امام جماعت کمی...