استادم گفت : زندگي را تعريف كن…
گفتم..زندگي تعريف كردني نيست…
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد…
سالها بعد كه او را ديدم كه پير شده بود و عصا به دست راه مي رفت …
جلو رفتم و گفتم : زندگي را تعريف كن،ارام خنديد و گفت نمره ات بيست….
زندگي را بايد زيست!!!…
گفتم اون موقع باید بیست میدادی مشروط نشم.یه...