و حالا به آن روي استدلال ميپردازم. جنايت و مكافات داستايوفسكي، در جهان گوركي و رستاخيز تولستوي را به ياد ميآورم. به انهدام و ظلمي كه شكوه و جلال قديم بر آن استوار بود ميانديشم؛ فقر، مستي و فحشا كه در آنها زندگي و تندرستي بيهوده به هدر ميرفت، به همه عاشقان آزادي كه در دژ پتروپاول شكنجه...