نفس پنجره تنگ است از این پرده ی تردید که آویخته از سقف سکوت من باور دارم پشت هر پنجره ای مژده ای پنهان است. گرد شب را بتکان از در و دیوار هراس پیش از آغاز سحر ، نیت کن و به شور آمده ، بگشای کتاب غزل پنجره را. دور دستی که به دنبالش بودی همه عمر در همین نزدیکی کوره ی روح تو را شعله ور خواهد کرد...