الان ک تابستونه مدرسه نمریم فقط مدیر کانون باز دعوت به کارم کرده باز دارم میرم کانون قلم چی
از مهر هم ک معلم دبستانم باز
روزای شنبه هم کلاس گیتار دارم
تابستون هم گاهی واسه مامان نهار درست میکنم
منتظر اینم کی وقت دفاع میدن
ای بابا شما و خانمتون جز دوستای خوب من هستین
حتما سلام منو برسونین
مخصوصا سلام .....
سلام خاصی ک قولشو بهم داده بودین
بگین هر وقت دوست دارن و حوصله داشتن بیاین مسنجر یکم غیبت شما رو بکنیم هههه
اردیبهشت این اتفاق افتاد الان خوبن شکر خدا
ولی زمان تصادف داغون بودن
ک تو شهر پیچیده بود پسر اقای ... رفته تو کما
یه سری هم گفتن فوت شده
تصادف بد جوری بود
خیلی بد
شما چطورین؟
خوبین؟
از مامان پرسیدن ...
باید بگم مامان یکی از بدترین سالای عمرشون رو گذروندن
همه یه جورایی فشار اوردن ک اگه من ازدواج کنم مامان از لحاظ روحی بهتر میشن و گذشته رو کمتر بیاد میارن
ولی نغمه جون اخه باید جواب بله رو به کی بدم ....
بقران فشار خیلی داره دغونم میکنه
کاش پسر بودم با هر کسی دوست داشتم ازد میکردم
ای جونم اره نغمه جون درست حدس زدن
تو مدتی ک نبودین ب خیلیا از دوستان واسه ارامش نیاز داشتم اما هیچ کس نبود
مادر بزرگم ک از مامانم سالم تر بودن به طور ناگهانی فوت شدن
داداشم تصادف کرد ک چیزی به مرگشون نمونده بود
خیلی اتفاقای بدی افتاد زمانی نبودین
اصلا سال خوبی نبود
الان هم حالم بده یه چی رو هی...