تنها ترين تنها منم سرگشته و رسوا منم آه اي فلك اي آسمان تا كي ستم بر عاشقان بشنو تو فرياد مرا آه اي خداي مهربان عشق تو خوابي بود و بس نقش سرابي بود و بس اين آمدن اين رفتنم رنج و عذابي بود و بس اي فلك بازي چرخ تو نازم بي گمان آمدم تا كه ببازم اي دريغا كه شد دو چشم سياهي قبله گاه من و روي نمازم تو...