گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
انگار دل آینه هم سنگ می شود
از بس نشان نمیدهدم روی عاشقی
انگار جنس بیکسیم مرگ می شود
تردیدهای پست که از راه می رسد
انگار دلم رنگ خود شرم می شود
مرا میان تردیدها سوزاندی
به من اشک هایت را فروختی
و برای دیگران لبخندت را حراج کردی
مرا بادیه نشین ظلمت ها کردی
و گمان کردی راهی نور میشوی
هیچ چیزی از من نمانده
خیالت آسوده باشد....
فقط مروت به خرج بده
حداقل آرزوهایم را پس بده