قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا
وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی
اما
گرد بام و در من
بی سبب می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری
نه ز دَیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من
همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب ...