** جنبش واژه ی زیست **
** جنبش واژه ی زیست **
پشت کاجستان ، برف.
برف ، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد ، آواز ، مسافر ، وکمی میل به خواب.
شاخ پیچک ، و رسیدن ، و حیاط.
.
من ، ودلتنگ ، و این شیشه خیس.
می نویسم ، وفضا.
می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک.
.
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد...