نتایح جستجو

چرا اینقدر غذات رو سوزوندی؟؟؟؟؟؟؟ چیزی ازش نمونده که !

جداً با این میشه اومد، چشم انشاا.. به زودی مرسی، بله اگه خدا بخواد طلبیده :w25: این استاد رو هم شوخی کردم محمدرضا

راستی بستنی من چی شد؟؟؟؟

آخه دم مارو بگیرم چکار؟! :w22: خواهش مکنم، اتفاقاً برا استراحت دارم میرم :whistle: میخوام دم در خونه آبجیم چادر بزنم :lol:

به سلامتی، مبارک باشه هم برا خونه هم برا شاغل شدن خانم :w23: نه من حرص اینو دارم که بهم بگن استاد :) جداً، من فیل.. خوب ندارم که بتونم اونجا بیام، نمیدونم شاید جور کردم اومدم، البته اونور هم بیام باز مثل اینو، هر چند ماه یه بار :w05:

بستنی داشتی و تو این گرما بهم چایی دادی؟؟؟ منم بستنی میخواممممممممممممممم بیکارم، ولی دارم میرم مسافرت احتمالاً آخر هفته، یه ماهی نیستم با اجازه شما :w34:

مرسی دیدمش حالا یه لیوان بده برا محمدرضا هم چایی بریزم چه بد شد، دفتر دیگه ای نیست؟ :w06: چشم قربان، جواب دادم

مرسی دیدمش حالا یه لیوان بده برا محمدرضا هم چایی بریزم چه بد شد، دفتر دیگه ای نیست؟ :w60: چشم قربان، جواب دادم

چرااااااااا؟ نکنه هنوز خونه تون تموم نشده؟ نه اون ور نمیره، یه ور دیگه میده منم خوبم شکر، جایی نبودم، درگیر کلاسام بودم، این ترم واحدام خیلی زیاد شده بودم، محمدرضا باورت میشه 27 واحد داشتم، اونم درسای مهم تقریباً همه هفته رو کلاس داشتم، وقتایی که خونه بودم باید مینشستم درسای روز بعد رو آماده...

علیک سلام مرسی شما خوبی؟ مشتاق دیدار سلامتی، بد نیمیگذره سارا هم خوبه، راستش دیگه مثل قبل نمیبینمش، اگه خدا بخواد تابستونی دیگه قضیه ش تموم میشه شما چه خبر؟ ... بلاخره شیرینی دادید به ملت؟ :w33:

مرسی، چاییش خوش رنگ ولی قند رو نمی بینم،کجا گذاشتی؟ راستی این دفتر امتیازا کجاست؟ فقط میخام یه نگاه بندازم :w07:

برو به سلامت خوشحال شدم دیدمت شاد باشی :gol:

ای بابا حمید جان شما بگی پیر ما چه بگیم؟!!! سال آخری هم یه صفایی داره،انشاا.. که پر از خاصره های خوب باشه

14 تا :gol:

انشاا.. که بهتر میشه :gol: راستی ماهیات چطورن؟

سوالام جدی بودا! :)

مرسی گلم :gol:

قربونت گلم، کوچولوت چطوره؟

من که روم نمیشه بگم، از رضا بپرس :surprised: :D چه خبر از دانشگاه؟ به سلامتی این سال که میاد، سال آخری دیگه،نه؟

شما کلیدای دفتر رو بده، قول میدم منتظرت بمونم :d