يادمه روز اول مدرسه ها، صبح، با مامانم راه افتاديم به سمت دبستان! هيجان داشتم اما نمي ترسيدم! چادر مامانمو محكم گرفته بودم...
رسيديم اونجا، اما .....محكم خورد تو ذوقم!!!!
بهم گفتن برو بعد از ظهري هستي!! ما هم برگشتيم خونه! :w15: :w24: :w42: :w20: :w05:
:w05:
:w05: