سیلااااااام داداش:D
هم خوبم هم خوشم الحمدالله:w30:
چه عجب ازینطرفا؟!
یه وقت دیگه اومدید تشریف بیارید ناهار چلوکباب!!;)
شام بیای هیچی نصیبت نمیشه چون اصولا شب باید با معده سبک خوابید!:cool:
تو رو نمیدونم ولی من خودم وقتی کسی رو که بهش علاقه دارم یهو و بدون پیشبینی قبلی ذهنم میبینم قلبم میاد تو دهنم، یه جورایی سنگ کوب میشم
اشتباه نکنید حس بدی نیست، یه جور غافلگیر شدنه.
ولی درمورد بقیه مردم این حس بهم دست نمیده:redface:
سلام داداشی:gol::gol::gol:
چی سده؟؟؟
چرا قیافه غمباد به خودت گرفتی؟؟
از من دلخوری؟:w20:
ببخش اگه خیلی کم به کم میام باشگاه،سرم این روزا خیلی شلوغ بید:w09:
شاد باشی داداشم:w30:
سلام
چرا ناراحت شدی حالا داداش قشنگم؟:crying2:
اخه تو که به من نگفته بودی اگه اومدی تهران خبرم کن، من از کجا بدونم باید بهت خبر می دادم:w20:
شرمنده ام در هر صورت:w09:، منم خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینمت
ولی تو اگه اومدی دیار ما بی خبرم نذاری هااااا
آشتی؟؟؟:w30:
سلام
خوبم، عالیم;)
دیار شما بودیم،دانشگاه تهران جشنواره حرکت بود از طرف انجمن علمی های سراسر کشور. دیگه ما هم جزو دست اندرکاران دانشگامون بودیم!!:D
نمایشگاه کتاب هم رفتیم که کتاب نشد بگیریم فقط سرسام گرفتیم!:w47:
البته نه چند تا کتاب گرفتم
سلااااااام:D
بله واسه خودمم الان ضربدر شده،پاک یادت نرست!!:redface:
من ایشالاه 19 تهرانم ولی نه به قصد نمایشگاه، اگه تازه وقت بشه 20م میرم، البته واسه کتابایی که به درد رشتم بخوره خیلی دیره:w20:
تا چندم هستش؟؟
:w30: