شبت پر خاب
تفت حباب دار
پسر همادتون عاقل....
اصن از رو همین حباباا که شب از پنجره مییفرستی بیرون توش ماچ نهفته است عاشوخت بشه
بیاد بگه عاشق تفتمممم همسااده
:پی
بابایی
خابت مهربوون
کچل
زیر پوشتو عوض نکردی
بو میدی
اخه چقد هپلی هستی تو آخه
خسته شدیم منو انیسوم از دستت
ما چه گناهی کردیم باید خ واهرزاده های تو باشیم اخه
(کفش طلا اوردیم...دخترتونو بردیم....
اینجور واژه ها و کلمات از پروفایل شما در گوش هایمان جاریست...
مبارک بااشه...لیلیلیلیلیلیلیی)
لیلیلی
حالم خوب است
اما هیچ حالم خوب نیست
میان سردرگمی اکتشاف خودم و هستی بودنم گیر کرده ام...
نیاز به دعای رهایی است...
سجده که میکنی..یادی کن از من...که در خود گمشده ها دارد...
بوووس بووس
از محبت خارها تف می شود:پی
شاعر اعصاب نداره
دلش ماچ بخلی اضافه میخواهد
خوب است خوب است...
برایش دعای سادگی و رهایی بخوان...
میبوستت تفی گونه...بدبو:پی...البته با ذووق