باز ای الهه ناز
با دل من بساز
کین غم جان گداز
برود ز برم
گر دل من نیاسود
از گناه تو بود
بیا تا ز سر
گنهت گذرم
باز میکنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور و شرر
به سویت ببرم