نتایح جستجو

  1. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت چهاردهم : تاوان خیانت قسمت چهاردهم : تاوان خیانت بچه ها همه رفته بودن ... اما من پای رفتن نداشتم ... توی حیاط مدرسه بالا و پایین می رفتم ... نه می تونستم برم ... نه می تونستم ... از یه طرف راه می رفتم و گریه می کردم ... که خدایا من رو ببخش ... از یه طرف دیگه شیطان وسوسه ام می کرد ... -...
  2. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت سیزدهم : رقابت قسمت سیزدهم : رقابت امتحانات ثلث دوم از راه رسید ... توی دفتر شهدام ... از قول مادر یکی از شهدا نوشته بودم ... - پسرم اعتقاد داشت ... بچه مسلمون همیشه باید در کار درست، اول و پیش قدم باشه ... باید شتاب کنه و برای انجام بهترین ها پیشتاز باشه ... خودش همیشه همین طور...
  3. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت دوازدهم : شرافت قسمت دوازدهم : شرافت توی همون حالت ... کیفم رو گذاشتم روی میز و نیم چرخ ... چرخیدم سمتش ... خیلی جدی توی چشم هاش زل زدم... محکم مچش رو گرفتم و با یه ضرب ... یقه ام رو از دستش کشیدم بیرون ... - بهت گفتم برو بشین جای من ... برای اولین بار، پی یه دعوای حسابی رو به تنم...
  4. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت یازدهم : دست های کثیف قسمت یازدهم : دست های کثیف سر کلاس نشسته بودیم که یهو ... بغل دستی احسان با صدای بلند داد زد ... - دست های کثیف آشغالیت رو به وسیله های من نزن ... و هلش داد ... حواس بچه ها رفت سمت اونها ... احسان زیرچشمی بهشون نگاه کرد ... معلوم بود بغض گلوش رو گرفته ... یهو حالتش...
  5. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت دهم : احسان قسمت دهم : احسان از اون روز به بعد ... دیگه چکمه هام رو نپوشیدم ... دستکش و کلاهم رو هم ... فقط تا سر کوچه ... می رسیدم سر کوچه درشون می آوردم و می گذاشتم توی کیفم ... و همون طوری می رفتم مدرسه ... آخر یه روز ناظم، من رو کشید کنار ... - مهران ... راست میگن پدرت ورشکست شده؟...
  6. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت نهم : چشم های کور من قسمت نهم : چشم های کور من اون روز ... یه ایستگاه قبل از مدرسه ... اتوبوس خراب شد ... چی شده بود؛ نمی دونم و درست یادم نمیاد ... همه پیاده شدن ... چاره ای جز پیاده رفتن نبود ... توی برف ها می دویدم و خدا خدا می کردم که به موقع برسم مدرسه ... و در رو نبسته باشن ... دو...
  7. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت هشتم : سوز درد قسمت هشتم : سوز درد فردا صبح زود از جا بلند شدم و سریع حاضر شدم ... مادرم تازه می خواست سفره رو بندازه ... تا چشمش بهم افتاد دنبالم دوید ... - صبح به این زودی کجا میری؟ ... هوا تازه روشن شده ... - هوای صبح خیلی عالیه ... آدم 2 بار این هوا بهش بخوره زنده میشه ... - وایسا...
  8. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت هفتم : شروع ماجرا قسمت هفتم : شروع ماجرا سینه سپر کردم و گفتم ... - همه پسرهای هم سن و سال من خودشون میرن و میان... منم بزرگ شدم ... اگر اجازه بدید می خوام از این به بعد خودم برم مدرسه و برگردم ... تا این رو گفتم ... دوباره صورت پدرم گر گرفت ... با چشم های برافروخته اش بهم نگاه کرد...
  9. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت ششم: نمک زخم قسمت ششم: نمک زخم نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ... - فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ...
  10. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت پنجم: اولین پله های تنهایی قسمت پنجم: اولین پله های تنهایی مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ... نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود ... و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم ... کجا پیاده بشم ... یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید ... همون طور ... چند لحظه ایستادم ... برگشتم سمت در که زنگ...
  11. Phyto

    اولی!

    اولی!
  12. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت چهارم: حسادت قسمت چهارم: حسادت دویدم داخل اتاق و در رو بستم ... تپش قلبم شدید تر شده بود ... دلم می خواست گریه کنم اما بدجور ترسیده بودم ... الهام و سعید ... زیاد از بابا کتک می خوردن اما من، نه ... این، اولین بار بود ... دست بزن داشت ... زود عصبی می شد و از کوره در می رفت ... ولی...
  13. Phyto

    سلام تا هنوز فرصت داری پارازیتی که انداختی پاک کن!

    سلام تا هنوز فرصت داری پارازیتی که انداختی پاک کن!
  14. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت سوم: پدر قسمت سوم: پدر مدام توی رفتار خودم و بقیه دقت می کردم ... خوب و بد می کردم ... و با اون عقل 9 ساله ... سعی می کردم همه چیز رو با رفتار شهدا بسنجم ... اونقدر با جدیت و پشتکار پیش رفتم ... که ظرف مدت کوتاهی توی جمع بزرگ ترها ... شدم آقا مهران ... این تحسین برام واقعا ارزشمند بود...
  15. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت دوم: غرور یا عزت نفس قسمت دوم: غرور یا عزت نفس اون روز ... پای اون تصویر ... احساس عجیبی داشتم ... که بعد از گذشت 19 سال ... هنوز برای من زنده است ... مدام به اون جمله فکر می کردم ... منم دلم می خواست مثل اون شهید باشم ... اما بیشتر از هر چیزی ... قسمت دوم جمله اذیتم می کرد ...
  16. Phyto

    دهه شصتی!

    قسمت اول داستان جذاب و واقعی: دهه شصت ... نسل سوخته ... قسمت اول داستان جذاب و واقعی: دهه شصت ... نسل سوخته ... هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن... ما نسل جنگ بودیم ... آتش...
  17. Phyto

    دهه شصتی!

    سلام :gol: شاید برای ارسال یک داستان واقعی اینجا جای مناسبی به نظر نیاد ولی به این تاپیک باید فراتر از یک قصه نگاه کرد ...! داستان جذاب و واقعی دهه شصتی توضیح: داستانی که در پیش رو دارید واقعی است. نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در...
  18. Phyto

    مسابقه عکاسی * ویژه تالار کشاورزی

    شایان ذکر است که موضوع باید یه ربطی به کشاورزی و منابع طبیعی هم داشته باشه!
  19. Phyto

    مسابقه عکاسی * ویژه تالار کشاورزی

    سری قبل مسابقه عکاسی که نافرجام موند! ببینم این دوره کسی حوصله عکاسی داره تا یه موضوع جدید انتخاب کنیم یا نه؟
  20. Phyto

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    سلام همون تاپیک سوال و درخواست بخش فضای سبز مناسبه برای همچین سوالی
بالا