لللللللللپپپپپپپپللللللللممممممممم تولدت مباررررررررک....
همین موقع ها بود که من اومدم بیمارستان که تورو ببینم داشتم رد میشدم که یهو دیدم دیدم یه لپ بسیار بزرگ که دست و پا در اورده اونجا رو تخته...و اونجا بود که من تورا شناختم و در اغوش کشیدم و از ان پس نام تو شد لپ گنده....
حالا لپ گنده سالروز...