چه حقیرند مردمانی که نه جرات دوست داشتن دارند..نه اراده دوست نداشتن..نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن..با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند ...
کمتر کسي است از ما که داستان �چوپان دروغگو� را نخوانده يا نشنيده باشد. خاطرتان باشد اين داستان يکي از درسهاي کتاب فارسي ما در آن ايام دور بود.
حکايت چوپان جواني که بانگ برميداشت: �آي گرگ! گرگ آمد� و کشاورزان و کساني از آنهايي که در آن اطراف بودند، هر کس مسلح به بيل و چوب و سنگ و کلوخي، دوان...