نتایح جستجو

دروغ های مادرم داستان من از زمان تولّدم شروع می‎ شود. تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقیر بودیم و تهی‎دست و هیچگاه غذا به اندازه کافی نداشتیم. روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم. مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت،: "فرزندم برنج بخور،...

وهم پیش از اینها فكر می كردم خدا خانه ای دارد میان ابرها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق كوچكی از تاج او هر ستاره پولكی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان نقش روی دامن او كهكشان رعد و برق شب صدای خنده اش سیل و...

پیرمرد صبح زود از خانه اش خارج شد . در راه با یک ماشین تصادف کرد و اسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند سپس گفتند : باید از شما عکس برداری شود تا جایی از بدنتان اسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین گفت که عجله دارد و...

پاکت نامه را خالی بفرست از وقتی فراموشم کردی زیباتر شدی دست روی دلم مگذار نه من تورا می شناسم نه تو مرا...!! امشب اعتراف میکنم به خاطر همین است دلم برایت تنگ نمیشود من که کاری نکرده بودم من هم فراموشت خواهم کرد اینجوری خیلی بهتره مگه نه ....!!! دروغگوها رو باید فراموش کرد

بی تو اما عشق بی معناست٬ می دانی؟ دستهایم تا ابد تنهاست٬ می دانی؟ آسمانت را مگیر از من٬ که بعد از تو زیستن یک لحظه هم بی جاست٬ می دانی؟ هر چه می خواهیم٬ آری٬ از همین امروز از همین امروز مال ماست٬ می دانی؟ گرچه من یک عمر٬ همزاد عطش بودم روح تو٬ همسایه دریاست٬ می دانی؟ دوستت دارم... همین! یک راز...

این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده . توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره. ___—–___ وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم و تو، آدم سفید وقتی به دنیا...

الهیییییی.مرسی گل پسر .چرخ دنده که نه نیستی .رباتم نه !! هنوز با احساس آشنا نشدی .خوبه بدم نیست .منم فقط تو نوشته هام احساسیم در زندگی اصلا

مشخصه

ممنونم آقای شکمو .بی احساسیاااااااااااا

نامم را پدرم انتخاب كرد نام خانوادگی ام را یكی از اجدادم دیگر بس است ... راهم را خودم انتخاب می كنم

بگذار شیطنت عشق چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید، هرچند در آن جز رنج و پریشانی نباشد، اما کوری را به خاطر آرامش تحمل مکن!

افرادی در انبوه جمعیت با هم بیگانه اند؛ و چه زیباست من و تو در تنهایی خویش با همیم.....

زن عشق می کارد و کینه درو میکند دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر میتواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن 4همسر هستی برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان که بخوای بلطف قانون گذار میتونی ازدواج کنی در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک میخورد و...

خداوندا!! پریشانم چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟! مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی خداوندا! اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای ‌تکه نانی ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌ و شب آهسته و خسته تهی‌ دست و زبان بسته به سوی ‌خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر می‌گویی...

خدایا ! آنانی که بیشتر می فهمند بیشتر زجر می کشند, و آنانی که کمتر می فهمند بیشتر زجر می دهند...! خدایا می خواهم از زجرکشان باشم!!

برایت دعا می کنم که خدا از تو بگیرد؛هر آنچه که خدا را از تو می گیرد...

دموکراسی میگوید: رفیق حرفت را خودت بزن نانت را من می خورم ! مارکسیسم میگوید: نانت را خودت بخور حرفت را من میزنم! فاشیسم میگوید: نانت را من میخورم، حرفت را هم من میزنم، تو فقط برای من کف بزن! اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور،حرفت را هم خودت بزن، من برای اینم که به حق برسی! اسلام دروغین...

سخنانی جالب از دکتر علی شریعتی ;)

میبینی؟ هوای دلتنگی ام..... نسبتی عجیب دارد با زاویه ی نگاهم..... در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است..... دور از دسترس نشو که باران می گیرد !!!! ن.گ.ا.ر دختری از انتهای تابستان

سلام .من نگار . منم همین طور :)