همه دردهایت برای من
بیا خستگی ات را به آغوش من بریز
چشمانم، اشک هایت را هم پذیراست
و خنکای دستانم، تب تو را بهبود خواهد بخشید
درد هایت، همه برای من
من پیش ترها طعم رازهای تو را چشيده ام
خوب مي شناسمشان
مرا ببین که چگونه سکوت کرده ام در مقابلسرکشی هایت
بیا آغوش خسته ات...