میروم پیشش برای ساعتی که ببینمش
برای ساعتی که از همه این بی حوصلگی ها بیرون بکشمش
برایم چای و شکلات می آورد
برایم از سریال و همسایه و میوه فروش محل تعریف می کند
خمیازه می کشم
صدای نوتیس گوشی ام می آید
مادرم حرف می زند
من تایپ می کنم،
مادرم از درد کمر و زانو شکایت می کند
من تایپ می کنم،
مادرم از...