نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    رفتن...

    و تقدیر من این بوده است: آدم برفی ات باشم! بهاری تازه در راه است خواهی رفت می دانم......
  2. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    تابستان نزدیکست و کوچه داغ شده است با تنهایی بهار با دلتنگی های پاییز امروز چقدر یک بغل زمستان می چسبد یک برف جانانه که بیاید و این شعر را هم روسفید کند...
  3. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    بغض هایم را برای خودم نگه میدارم ... گاهی سبک نشوی سنگین تری !
  4. hamedinia_m51

    رفتن...

    گرم ترین نقطه ی نگاهت را چند سالِ کبیسه انتظار بکشم ؟ کوتاه نیا و بلند برو ! بلند بیا و ؛ کوتاه برو ... امسال ، زمستانِ چشم های تو سردتر از همیشه آمد و رفت ... و تابستان ؛ دورترین محالِ ممکنِ توست ...
  5. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    جا مانده است چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد نه موهای سیاه و نه دندانهای سفید
  6. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    چقدرتلخ شده ای این روزها......... قندهایت را در دل چه کسی آب میکنی...؟
  7. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    تو زمان را نیز چون من به بازی گرفتی بی تو یک روز می شود یک سال
  8. hamedinia_m51

    رفتن...

    صبر کن ! برگرد... چمدان هایمان اشتباه شده دلم را بجای خاطراتت برده ای ...
  9. hamedinia_m51

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    رابطه ته کشید، بی آنکه به مقصدی رسیده باشیم. دور زدن ممنوع بود تو دور زدی من جریمه شدم!
  10. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    رابطه ته کشید، بی آنکه به مقصدی رسیده باشیم. دور زدن ممنوع بود تو دور زدی من جریمه شدم!
  11. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    نبـــود نیافتـــم ... هیچ دستی نیافتم ......... در آن خیابان ِ بی انتهــــا تا بسپـارم رنج ِ تنهایی ام را به دستــش...
  12. hamedinia_m51

    زمزمه های عاشقانه

    نفسهایم به شماره افتاده حالا کوچکترین صدایی در گوشم زمزمه ای آشنا دارد کلمات مبهم شدند. این واژه چیست؟! خدایا کجا هستم؟ این چاهی است تاریک یا که تیرگی شبهاست که به چشم من نا آشناست! هوای تو را دارم ...
  13. hamedinia_m51

    شعر نو

    قــَـلــبم را عــَــــصَب کـــِــــــشــــــــی کرده ام !! دیگـَر نه از ســَـــــــردی نگـــــــــاهی می لَرزَد .. و نـَه از گرمــــــــی آغوشــــــــی مــــــــی تپد ..
  14. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    خورشید را در آغوش گرفته‌ای پاهایت را به بوسه‌های دریا سپرده‌ای مووهایت را به دستِ نسیم... چه خوش‌ غیرتم من! !
  15. hamedinia_m51

    زمزمه های عاشقانه

    مــــاه را بیشــــتر از همه دوست میداشتی و حالا ماه هرشب تـــو را به یاد مـــن می آورد می خواهم فراموشت کنم اما این مــــاه با هیچ دســـتمالی پاك نمي‌شود
  16. hamedinia_m51

    زمزمه های عاشقانه

    وقـتی کـه نیـستی پـرنـده خیـالـم بـه سـرش مـی زند کـه خـود را حلـق آویـز کـند .........از دار دلتنگی ات! بـه دادش نمـی رسـی؟ __________________
  17. hamedinia_m51

    زمزمه های عاشقانه

    هیچوقت خوشبخت نبوده ام نه آن روزها که با گلبرگ های گل سرخ روی ناخن هایم گل می کاشتم و نه اکنون که تو هر روز برایم گل سرخ می آوری تا باور کنم مسافر کوچک کهکشان های دوری رها) و آمده ای اهلیم کنی دوست داری ادای آدم های خوشبخت را در...
  18. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
  19. hamedinia_m51

    شعر نو

    در بوی نارنجی پیراهنت تاب می‌خورم بی‌تاب می‌شوم و دنبال دست‌هایت می‌گردم در جیب‌هایم می‌ترسم گمت کرده باشم در خیابان به پشت سر بر می‌گردم و از تنهایی خودم وحشت می‌کنم بی تو زندگی کنم یا بمیرم؟ نمی‌دانم تا کی دوستم داری هرجا که باشد باشد هرجا تمام شد اسمش را...
  20. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    منتظر باش که باراني شوم تا ببارم بر کلون خانه ات تا ببوسم جاي دستان تو را روي قفل آهنين خانه ات...
بالا