سالی گذشت باز نیامد وعید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
امروز هم نیامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شدید شد
مادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالی جدید شد
ده سال تیر وآذر و اسفند و.. خون دل
تا فاو و فکه رفت ولی ناامید شد
ده سال گریه های مرا...