نتایح جستجو

نخیر سخت نیست جور میشه بالاخره. نازی جونم ما رو بستنی دعوت کرد خیلی هم خوب بو خیلی هم خوش گذشت اینم گفتم واسه اطلاعات عمومیت:D

پنجشنبه و جمعه باشه برای منم بهتره ولی نازی جونم حامد نمی تونه بیاد.من یک روز تو هفته رو می تونم خالی کنم تو می تونی؟

یعنی چی آشکارا؟ پس تو با این قضیه مخالفی؟

منم با آسمان موافقم و فکر میکنم منظور بقیه دوستان هم همین بوده.

من همیشه با دوستی سالم اجتماعی موافق بودم ولی متاسفانه همیشه ضربه خوردم و 90% اطرافیانم به این قضیه یه جور دیگه نگاه کردن و فکر می کنم همه این مسایل به دلیل صحبت هایی که از بچگی توی گوش همه ما خوندن.

منم با صحبت هاتون موافقم. و فکر می کنم فلق هم تا حدودی منظورش همین بود. خوب تا این صفحات و خوندم وقتم تموم شد. فعلا باید برم امیدوارم شب بتونم بیام:redface:

من موافقم خودم 4-5 سال می نوشتم و از وقتی که کار می کنم دیگه زیاد فرصت نوشتن ندارم.ولی برای من خیلی لذت بخش وقتی میشینم و می خونم چه خاطرات خوب چه بد

آتي جان ممنون از شركتت تو بحث... تا حدودي بهت حق مي دم ولي يه جا ديگم گفتم اگه يكم آسونتر بگيرن بچه هام انقدر به لباس پوشيدن و آرايش و.. حساس نمي شن. من کاملا با این صحبتت موافقم آسمان جون و فکر می کنم دلیل اصلیش همینه.

خوب مثل اینکه فقط دانشگاه ما آزادیه کامل. حراست زیاد مفهومی نداره شایدم من دختر خوبی بودم:redface: البته یک سالی هست یه مقداری اونم زیاد نه به بعضی ها گیر میدن.ولی بازم نسبت به اون چیزایی که من شنیدم ما خیلی آزادیم.

من خودم کلا زیاد اهل سوال پرسیدن نیستم بیشتر به رفتار ها دقت می کنم.

قلیون چیه؟ قلیون ضرر داره نکشید. من و آتی جونم که اصلا قلیون نمی کشیم:D

مرسی نازی جون خیلی زیباست :gol:

چرا من همیشه دیر میرسم؟ به نظر من تمام این صحبت ها به طرف مقابل بستگی داره و شناختی که ازش داریم. من می تونم الان معیارامو بگم ولی نمی دونم که چه سوالاتی رو می پرسم چون همون طوری که گفتم به طرف مقابلم بستگی داره. خانواده. اعتقادات. صداقت و تحصیلات جز اولویت های منه.

آتی جونم فکر کنم بازم خودمون 4 تا باشیم:D

سلام مریم جون:gol: واقعا خسته نباشی 1-به نظرت سوالی مونده که من بپرسم؟ 2-تا حالا صندلیت چطور بوده؟

ایول نازی جایی که کسی به کسی دروغ نگهههههههههههههه:mad:

خیلی زیبا بود:gol: ولی اگه هیچ کدوم از اینا رو ندیدم چیکار کنم؟:cry:

کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف بهم میکردیم مختصر بود ولی ساده پنهانی بود کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب روی شفاف ترین خاطره مهمانی بود ........

خیلی نوشته هاتون زیباست. من قلم خوبی ندارم ولی از نوشته هاتون لذت می برم:gol:

آرزو می کنم که عقلم بیاد سر جاش:D نازی جونم ببینتش:redface: خواهرم و برادرم قبول بشن شاید من یه نفسی بکشم:smile: