نتایح جستجو

  1. منصوره67

    :w27:

    :w27:
  2. منصوره67

    زندگی زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف...

    زندگی زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست شاید این خنده که امروز دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با امید است
  3. منصوره67

    برو مهندس شب خوش

    برو مهندس شب خوش
  4. منصوره67

    منم از آشنايي با شما خوشبختم ديگه چه خبر مهندس؟

    منم از آشنايي با شما خوشبختم ديگه چه خبر مهندس؟
  5. منصوره67

    قابل شما را نداشت منم منصوره ليسانس مهندسي معماري دارم ديگه چي بگم

    قابل شما را نداشت منم منصوره ليسانس مهندسي معماري دارم ديگه چي بگم
  6. منصوره67

    داستان مداد [IMG]پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می...

    داستان مداد [IMG]پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . بالاخره پرسید : - ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟ پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت : - درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی...
  7. منصوره67

    صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را...

    صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست . او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد . صفت دوم : گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر...
  8. منصوره67

    غم های ترک خورده چشمانم را می بندم می بینم زمینی را که بی قرار عشق بود واز فراق عشق ابتدا زرد شد...

    غم های ترک خورده چشمانم را می بندم می بینم زمینی را که بی قرار عشق بود واز فراق عشق ابتدا زرد شد وناگاه قلبش از جفای یار ترک خورد ولی زمین غم یار را عزیز شمرد این گذشت تا که مجنون از فراق لیلی پیر شد وقتی که یک روز از دل شب نویدی از آسمانها به مجنون رسید وعشقی نو در دل مجروح مجنون جریان یافت نمی...
  9. منصوره67

    اگر خداوند مقرر مي كردبدون هيچ مشكلي زندگي كنيم،فلج مي شديم ،به اندازه ي كافي قوي نمي شديم و...

    اگر خداوند مقرر مي كردبدون هيچ مشكلي زندگي كنيم،فلج مي شديم ،به اندازه ي كافي قوي نمي شديم و هرگز نمي توانستيم پرواز كنيم.
  10. منصوره67

    ببخشيد داستان سه قسمت شد

    ببخشيد داستان سه قسمت شد
  11. منصوره67

    عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا...

    عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟» پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! بله… با عشقه که میتونید هر چیز یکه می خواهید به دست بیاردید .
  12. منصوره67

    عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گف ت: « برو به آنها بگو...

    عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گف ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت...
  13. منصوره67

    داستان کوتاه سه پیرمرد [IMG]زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در...

    داستان کوتاه سه پیرمرد [IMG]زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه...
  14. منصوره67

    یک آرزو همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی...

    یک آرزو همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟...
  15. منصوره67

    خانم مهندس برات فرستادم

    خانم مهندس برات فرستادم
  16. منصوره67

    مهندس من چرا نمياي من خيلي تنهام ,خيلي منتظرتم:cry:

    مهندس من چرا نمياي من خيلي تنهام ,خيلي منتظرتم:cry:
  17. منصوره67

    خانم مهندس نمي دونم کجا گذاشتم:gol: ولي پيدا ميکنم:D

    خانم مهندس نمي دونم کجا گذاشتم:gol: ولي پيدا ميکنم:D
  18. منصوره67

    سلام مهندس تبريک ميگم :smile: ممنون از تصاوير

    سلام مهندس تبريک ميگم :smile: ممنون از تصاوير
  19. منصوره67

    سلام ببخشيد نبودم

    سلام ببخشيد نبودم
  20. منصوره67

    خدا نظم را دوست دارد,برای جلب توجه او کوشش کنید.

    خدا نظم را دوست دارد,برای جلب توجه او کوشش کنید.
بالا