نتایح جستجو

حالا به نظرت اون دختر دیگه زندگیش به حال عادی بر می گرده؟؟؟ نه، از درون داغون شده. خدا کمکش کنه

زیباست خدا دوست دارد من و تو بخندیم نه آنکه از ترس دوزخ بلزیم

به دورم بتابو از این لب بنوش چو تشنه به آب و

البته برعکس هم اتفاق میوفته، آدمی قوی (استرانگ) بخواد به حریم کسی وارد بشه، پس می بوستش

سعید جان شما به این قضیه ها چیکار داری؟؟؟ اگه موردی پیش اومد تلف نکن و ببوس نوش جانت;)

من و تو بارها زمان را در کافه ها و خیابان ها فراموش کرده بودیم و حالا زمان داشت از ما انتقام می گرفت

مهندس، قدم اول اینه که معلوم کنی مشکلت دقیقا چیه!! چه چیزی رو نمی دونی :cool:

پر از تهی؟؟؟؟؟؟؟!!! کدوم دانشگاه درس می خونی؟:cool: در ضمن مدیر جماعت هیچی نمی فهمه.:cool:

من پوست کنار ناخونم رو می جوم. تازه پاهام رو هم هی تکون می دم.:cry:

دقیقا چرا به نظرت خوب هست؟:cool: من خودم چون دختر سر کلاسامون بودش احساس رقابت بیشتری کردم و بیشتر درس خوندم. تا اونجا که من دیدم افرادی که دچار کمبود اعتماد بنفس هستند از اینجور چیزا حمایت می کنند.

حالا اگه خدا واقعا به دلیل فحشا این کار رو نکرده باشه چجوری باید ثابت کنه؟:cool: حالا با این حرفا به نظرت رو کسی هم تاثیری گذاشتی؟ فقط چند نفر ترسیدن اما فردا کاملا یادشون می ره.:cool:

اسمش رو به کریم پوسکلفت تغییر می داد.:cool:

جا داره از اون شلوار گلگلی کشی هم یادی کنم که فکر کنم به گامنو(رپر) خیلی بیادش.

من نخواستم بزنمش بخدا فقط خواستم که شفاف سازی بکنم.:D از این ترسیدم که این موضوع که اهمیت نداره باعث بشه که موضوعات اصلی از ارزششون کم بشه.:cool: منظورم تاثیرات جنبی هست که این موضوع می تونه رو ذهن افراد به وجود بیاره.

مهمترین قسمت اینه که سوسن خانوم کفش سفید پاشه.:cool:

ببینم مگه می خواهد آهنگ حلم بده اشکین رو گوش بده که حالا بخواد کپی کندش.:cool: مسلما بلد نیست اما از این موضوع نتیجه ای نمی شه گرفت چون خیلی ها هستند که خیلی چیزها رو نمی دونند. این نه چیز خوبی هست نه چیز بد. در ضمن تاکید می کنم که این واقعا ربطی به موضوعات مهم مردم نداره. احتمالا خیلی از رجل...

دستانِ من نمی توانند نه نمی توانند هرگز این سیب را عادلانه قسمت کنند تو به سهم خود فکر می کنی من به سهم تو نوشته ی شاعر جوان : گروس عبدالملکیان:gol::gol:

ان شاال... که بهبودی حاصل می شه. آمین

نمی دونم چرا حتما آدم باید خودش رو بکشه تا فرد مقابل باورش کنه. داستان می تو نست اینطوری باشه که دختر چشم انتظار پسر فوت کرد اما پسر تا آخرین لحظه به امید اینکه بتونه یه مرده مغزی پیدا کنه وقت رو پیش دختر هدر نداد و به بیمارستان های مختلف سر می زد.:cool:

فکر نکن. مطمئن باش:cool: