نتایح جستجو

  1. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ازت متشکرمازت متشکرم دیوونه‌ی من از اینکه چشم به این دنیا گشودی از اینکه پا تو زندگی‌م گذاشتی از اینکه پا به پام همیشه بودی ازت ممنونم ای تنهای عاشق که یادم دادی دستات‌و بگیرم اجازه دادی با تو هم‌نشین شم تو جون دادی به این احساس پیرم ازت متشکرم دیوونه‌ی من ازت متشکرم دیوونه‌ی من کسی جز تو، تو...
  2. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    کوچه‌ی بن‌بست میون این همه کوچه که بهم پیوسته کوچه‌ی قدیمی ما کوچه‌ی بن‌بسته دیوار کاه‌گلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست این صدا لالاییِ خواب خوب بچه‌هاست کوچه اما هر چی هست، کوچه‌ی خاطره‌هاست اگه...
  3. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    برف می‌باره برف، برف، برف می‌باره قلب من امشب بی‌قراره برف، برف، برف می‌باره خاطره‌هاتو یادم میاره تا دوباره صدامو در آره برف برف برف می‌باره آسمون‌م دلش غصه داره حق داره هرچی امشب بباره جای برف باز می‌شینی کنارم مطمئنم دیگه شک ندارم شک ندارم تو هم فکرم هستی تنهایی تو اتاقت نشستی گفته...
  4. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    چشم منچشم من! بیا منو یاری بکن گونه‌هام خشکیده شد، کاری بکن! غیر گریه مگه کاری می‌شه کرد؟ کاری از ما نمیاد، زاری بکن! اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه می‌خواد! هرچی دریا رو زمین داره خدا با تموم ابرای آسمونا کاشکی می‌داد همه رو به چشم من تا چشام به حال من گریه کنن! اون که...
  5. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ای دوست کجایی؟من با همه‌ی درد جهان ساختم اما با درد تو هر ثانیه در حال نبردم تو دور شدی از من و با این همه یک عمر من غیر تو حتا به کسی فکر نکردم من خسته تن از این همه تاوان جدایی ای بی‌خبر از حال من امروز کجایی من صبر نکردم که به این روز بیفتم انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی ای دوست کجایی؟...
  6. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شب آخر شب آخر شب آخرسکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری چه قصه‌ی محقری، چه اول و چه آخری ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم ولی هرگز...
  7. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    درگیر ظاهرشاید به چشم تو نیام، با ظاهر همیشگی شاید دیگه خسته شدی، از این همه دل‌سادگی شاید به چشم تو نیام، این‌جوری که هستم باهات حس می‌کنم که این روزا، عادی شدم دیگه برات قدر این احساس‌و بدون، درگیر ظاهرم نباش هر خوبی رفته بعد اون، هیشکی نیومده به جاش نگاهت رنگ رفتنه، انگاری دوس داری بری...
  8. Z

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دچار دچار دچاربه یادتم هنوزم، اگر چه زود رفتی اگرچه بی‌تفاوت به هرچه بود رفتیبه یادتم هنوزم، اگر چه پر کشیدی اگرچه تلخ اما به آرزوت رسیدیمن و همین یه عکست به هم علاقه داریم که سالیان ساله به درد هم دچاریم خودت که دیگه نیستی، نبایدم بدونی عذاب غیر از این نیست که چشم به راه بمونیم روزنه‌ی امید...
بالا