یادم میاد وقتی خیلی کوچولو موچولو بودم بابام ازم میپرسید چقدر من و دوسداری منم دستام و تا میتونستم میبردم پشتم و میگفتم اینقدر.اونم میخندید و بغلم میکرد و بوسم میکرد و کلی باهام بازی میکرد.
بعدا که بزرگتر شدم و عددا رو تا20یاد گرفتم زرنگی یکردم وهر بار یه عدد از کم به زیاد میگفتم که اونم حال کنه...