نتایح جستجو

سلام دوستی خواهش میشه کلا یه چند وقته نمیتونم زیاد بیام ولی هر وقت بیام خوشحال میشم به دوستان سری بزنم شاعرش؟؟ ولا فک میکردم مال اون باشه اما سرچ زدم چیز خاصی پیدا نکردم

سلاااااااام کجاییییییی خاله ریزه

آنجا که دیگر احساس می کنی خاطره ای نخواهی ساخت خواهی مرد زندگی چیزی ست میان خاطراتی که ساخته ایم و خاطراتی که خواهیم ساخت. محمد مرکبیان

حوا دلش سیب می خواست پدرم عاشق بود بی خبر دلش حوایی شده بود سیب را از شاخه گیتی برچید ناگهان اولین مجرم و تبعیدی این این عالم شد همه گفتند پدرم کافر شد اما به خدا پدرم عاشق شد...! مریم گلی...

اهه تو که باز نیستی یه چند وقته گرفتارم زیاد نمیرسم اینجا بیام الانم خوابم نمیبورد بی خوابی زده به سرم

سلام چطوریاست آبجی ما... ای بابا هر وقتم که ما هستیم تو نیستی یا آبجیا میبینم که خونه خدا رو آوردی تو خونت باشه که مهمونت ما رو هم قابل بدونه تو خونت...

برفرض که صدایمان را خفه کنید بر فرض راهمان را ببنید بر فرض چشمهایمان را کور کنید با پرواز روحمان چه خواهید کرد؟؟ ....... ما رفتیم که به پروازیم شاید تا یه چند وختی نباشیم آخه دارم میرم خونه هیچ جام مث خونه نمیشه پرواز کرد فقط خدا کنم پرواز روزه رو باطل نکنه

ای بدک نیستم به لطف شما و انشالله که شمام همیشه خوش باشین

به به ... یعنی میخواد کمک کنید بابا کار شمام ایول داره:)

همتون بیاد مهمون من میریم خوابگاه:) البته من خودمم دیگه برا ترم بعد خوابگا ندارم فک یه اجاره خونم برا من باشین

سلام بابت دوستیتون ممنون خدا اجر خیرتون بده هرچقدر میخواین تو این روزا مرغ بده:)

این لبخند ملیحی که تو پرفم گذاشتید(شایدم ملیهح)؟؟؟ راستی این بوم نقاشیتون کجا رفته نکنه اونجا زدید تو برجکمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره من اعتقاد دارم چرا که نه مگه چیزه عجیبیه؟؟؟؟

دلَت را بگیر دستت و از این دیار برو. دلَت ارزانی خودت ! دلَت را خوش کن به حماقت ها و دلخوشیهای کوچکش..این را همه میگویند. اینطوری راحت تر است. حالا که نمی توانی.. دلَت را با همه دردهایش آغوشی گرم بگیر و برو.. فقط برو.

نه اینبارمیخوام آدم بکشم بعدشم یه عالمه خاک میکشم برا آدمام باغ میکشم خودمم میکشم توی باغ همونجا همون پایین رو لبه بوم نقاشیم اخه میخوام با آدمام باشم براشون سیب بکشم سیب برایچیدن بکشم دعوا که نداریم براشون دوزخ بکشم همش براشون گل میکشم رود میکشم یه عالمه کوه میکشم حالا کی دوست داره...

نع نمیخوام حتی قفس رو برا قفس نمیخوام اصن پشیمون شدم خو چکارم دارین

آزادی در پریدن نیست در لحظه ایست که برای اولین بار اعتماد میکنی و بر روی دستانی قرار میگیری که تو را قفس نمیشوند.

ولی راسیتش تلافیم ... آخه بعد تلافیم آدم یه جوری میشه اصن چرا آدما باید به هم بدی کنن تا بعدش بخوان تلافی کنن

ولی راسیتش تلافیم ... آخه بعد تلافیم آدم یه جوری میشه اصن چرا آدما باید به هم بدی کنن تا بعدش بخوان تلافی کنن

فکر خوبیه، یه آدم که داره سوت میکشه چندتا گوسفندم میکشم آره اینجوری بهتره گوسفند میکشم یه مملکت پر ...