سلام.
ديروز كه سوار تاكسي شدم يكي قبل از من نشسته بود كه از فراوانيه گوشت بسيار بهره ميبرد بگو ماشا الله...
اين جناب كيف دستي خودشم كنارش گذاشته بود بطوريكه انگار واسه پسرخاله اش جا گرفته از بخت بد منم يه خانومي بعد از من سوار شد و من بيچاره در حاله پرس شدن بودم و مظلومانه به اين اقا خيره شده...