کلاس سوم ابتدایی
اوایل مدرسه ها بود . معلمی داشتیم به نام خانم تقدسی. تمام بچه های مدرسه دوس داشتن معلمشون باشه که از شانس خوبمون به ما افتاد. زنگ فارسی خانم تقدسی داشت درسی می داد در مورد انار ساوه ( البته درست یادم نیستا) وسط درس تو حال و هوای خودم بودم که خانم تقدسی به شکل وحشتناکی اومد...