نتایح جستجو

  1. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?p=2701684#post2701684
  2. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?p=2701684#post2701684
  3. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?p=2701684#post2701684
  4. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?p=2701684#post2701684
  5. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?p=2701684#post2701684
  6. masoudica

    خنده بازار :))

    نابوديه لوديه؟ نابوديه لوديه؟ نابوديه لوديه؟ كروسوس پادشاه لوديه تصميم گرفت به ايرانيان حمله كند. با اين حال خواست كه با پيشگويان معبد دلفي يونان مشورت كند. پيشگو گفت:"مقدر شده است كه امپراتوري بزرگي به دست تو ويران شود." كروسوس با شادماني اعلان جنگ كرد. پس از دو روز نبرد،لوديه مغلوب...
  7. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    چند قانون کاربردي چند قانون کاربردي چند قانون کاربردي قانون گاو گاو سرشو مي‌اندازه پايين و کار خودشو انجام ميده، کاري نداره کسي چي ميگه! از شاخش هم استفاده نمي‌کنه، چون بهترين شاخ زن‌ها رفتن توي ميدان گاو بازي و نابود شدند. براي مثال شما قصد داري به عيادت کسي در بيمارستان بري، بهترين راه...
  8. masoudica

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی...

    سلام،یه سری به این تاپیک بزنید،ضرر نمیکنید.مرسی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/210769-خنده-بازار-))?highlight=%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87+%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1
  9. masoudica

    خنده بازار :))

    عزدواج! هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم. تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است. حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود.. ولي من مؤتقدم كه اصولن...
  10. masoudica

    خنده بازار :))

    جالب و خواندنی جالب و خواندنی پيامدهاي زلزله در نقاط مختلف دنيا ونزوئلا: زلزله مي‌آيد. ايران ضمن همدردي با ملت فهيم ونزوئلا، براي آن‌ها حدود دو ميليون خانه‌ي پيش‌ساخته و مقادير خفني بيسکويت و کلوچه‌ي لاهيجان و کنسرو ارسال مي ‎کند. قرار مي‌شود تمام مردم ايران يا يک لقمه از غذايشان را به...
  11. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    موفقيت و سقراط! مرد جواني از سقراط رمز موفقيت را پرسيد که چيست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزديکي رودخانه بيايد. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتي وارد رودخانه شدند و آب به زير گردنشان رسيد سقراط با زير آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده...
  12. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پرسيدم ... چطور ، بهتر زندگي کنم ؟ با كمي مكث جواب داد : گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، و بدون ترس براي آينده آماده شو . ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز . شک هايت را باور نکن ، وهيچگاه به باورهايت شک نکن . زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه...
  13. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    یک مطلب زیبا و تامل برانگیز-حتما بخوانید. یک مطلب زیبا و تامل برانگیز-حتما بخوانید. اگــر عـمـر دوبـــاره داشــتـم ! دان هرالد (Don Herold) كاريكاتوريست و طنزنويس آمريكايى در سال 1889 در اينديانا متولد شد و در سال 1966 از جهان رفت. دان هرالد داراى تاليفات زيادى است اما قطعه كوتاهش «اگر عمر...
  14. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    گروه 99 پادشاهي که يک کشور بزرگ را حکومت مي کرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود؛ اما خود نيز علت را نمي دانست. روزي پادشاه در کاخ امپراتوري قدم مي زد. هنگامي که از آشپزخانه عبور مي کرد، صداي ترانه اي را شنيد. به دنبال صدا، پادشاه متوجه يک آشپز شد که روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد. پادشاه...
  15. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    در مطب دکتر به شدت به صدا درامد . دکتر گفت در را شکستي ! بيا تو .ا در باز شد و دختر کوچولوي نه ساله اي که خيلي پريشان بود ، به طرف دکتر دويد : آقاي دکتر ! مادرم ! ا و در حالي که نفس نفس ميزد ادامه داد : التماس ميکنم با من بياييد ! مادرم خيلي مريض است .ا دکتر گفت : بايد مادرت را اينجا بياوري ، من...
  16. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    کلک رشتي دکتري تعريف مي کرد: چند شب پيش در ميان مريض ها منشي ام وارد شد و گفت يک آقايي که ماهي بزرگي در دست دارد آمده است و مي خواهد شما را ملاقات کند...مرد ميانسالي با لهجه شديد رشتي وارد شد و در حالي که يک ماهي حدودا ده کيلويي دريک کيسه نايلون بزرگ در دست داشت، شروع کرد به تشکر کردن که من...
  17. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    عشق واقعي زن وشوهر جواني سوار برموتورسيکلت در دل شب مي راندند. آنها از صميم قلب يکديگر را دوست داشتند. زن جوان: يواشتر برو من مي ترسم مرد جوان: نه ، اينجوري خيلي بهتره! زن جوان: خواهش مي کنم ، من خيلي ميترسم مردجوان: خوب، اما اول بايد بگي دوستم داري زن جوان: دوستت دارم ، حالامي شه يواشتر بروني...
  18. masoudica

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    درخشش کاذب یك روز صبح به همراه یكی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان «موجاوه» قدم می زدیم كه چیزی را دیدیم كه در افق می درخشید. هرچند مقصود ما رفتن به یك «دره» بود، برای دیدن آن چه آن درخشش را از خود باز می تاباند، مسیر خود را تغییر دادیم. تقریباً یك ساعت در زیر خورشیدی كه مدام گرم تر می شد...
  19. masoudica

    زن زببا بهتر است یا زن باهوش؟

    زن زیـــبـــــا ! ... یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد. اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند. طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی است. اما به نظر می‌رسد که...
  20. masoudica

    خنده بازار :))

    پاسخ پاسخ انگليسي زبان سختي هست ... البته براي بعضيها! اين يه داستان کاملا واقعي از سفير ژاپن در ايلات متحده آمريکاست چندي پيش سفير ژاپن که براي جلسه ي مهمي در واشنگتن بايد به ديدار باراک اوباما ميرفت قبل از حضور در ميتينگ سعي کرد چند کلمه اي انگليسي ياد بگيره (در حد حال و احوال پرسي)...
بالا