الناز تبریز
پسندها
2,641

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بهترینم :

    آرزویم این است :

    آرزویت ساکن کوچه ی بن بست نباش هرگز...
    شبتون ارووووم
    دوباره:(مراقب خودت باش دوستم
    برو به سلامت راستش منم فردا ساعت8 کلاس دارم باید برم...
    شبت آروووووووووم عزیزم:heart::gol:
    ماهی به آب گفت "بی تو میمیرم"

    آب خواست امتحانش کنه ...

    بهش گفت من میرم و به حرفات فکر میکنم...

    رفت و چند دقیقه بعد برگشت

    وقتی اومد ماهی مرده بود ....



    "هیچ وقت با نبودنت کسی رو امتحان نکن...":gol:
    سلام ممنون منم دلم برای تعریفاتون و لطف نمودنتون تنگ شده بود:redface:
    وقتی باد میان
    جنگلهای سوخته میوزد
    و گِل میشود جاده های
    بی بازگشت
    قطارهای سوت و کور
    سربازان مرده را
    به آوازهای زنان انتظار
    میبرند به ایستگاههایی
    که رد پای عشق را
    روزی به بوسه ای
    بخشیدند
    دیشب ناقوس دوبار نواخت...
    پاپ، واتیکان را در شام آخر
    میهمان مهربانی موعظه ای کرد
    و همه برای صلحی جهانی
    سرود خواندند
    دیروز فرجام یک شعار را
    در فنجانی قهوه سرکشیدند و
    مرگها را برای همسایه
    در شعوری پرغبار!!!
    بعداز این من
    کورشوم اگر دنیا فقط
    خاکستری نباشد در
    چشمهای زیبای گنجشک...
    بعداز این لال شوم
    اگر دروغ بگویم
    آسمان آبی نیست
    ودر ته هر ترانه ای
    زمزمه ی خمپاره ای
    به گِل ننشسته است
    از یک جایی به بعد
    ادامه میدهی زندگی را به سمت جایی پرت
    دست میکشی از تمامی عشقهای پاره وقت
    و پنجرۀ دل را
    باز میکنی مُشرف به انزوایی
    که با هیچ آغوشی معامله نمی شود.
    این چه حرفیه دوستم....این تو بودی که همیشه با حرفای قشنگت آرومم کردی هیچوقت محبتاتو فراموش نمیکنم:gol:همیناست که به اینجا وابستم کرده
    خدا نکنه دوست گلممم:redface:

    کاش خــنده های کــودکـــی پایان نـداشت


    هر کسی رنگ خودش بی شیله بود

    ثروت هــــر بچه قـــــدری تیله بود


    ای شریــک نان و گـــردو و پنیر !

    هـــمکلاسی ! باز دســــــتم را بگیر


    مثـل تــو دیگر کسی یکرنگ نیست

    آن دل نــازت برایم تـــنگ نیست ؟


    رنگ دنـیایـــت هــنوزم آبی است ؟

    آسمــــان بـــــاورت مهـتابی است ؟

    هـــرکجایی شــــعر باران را بخوان

    ســـاده بــاش و باز هــم کودک بمان

    باز بـاران با ترانه ، گـــــــریه کن !

    کودکی تو ، کـــــود کانـــه گریه کن!


    ای رفــیـــق روزهای گــرم و ســرد

    ســـادگــی هــایم به سویــم بـاز گرد!
    :gol::heart:
    چشم دوستم دیگه حرفی نمیزنم اگه چیزی هم بگی با اجازه جواب نمیدم فقط خواستم گفته باشم (آخه ایندفه فرق میکرد نمیخواستم یهویی باشه گلمم)
    آره راست میگی بودن دوستان اینکه چراغشون روشنه باعث دلگرمیه:redface:
    دلم واست خیییلی تنگ شده بود اینو از صمیم قلب میگم:gol:
    این روزا که نبودی عزمم واسه اینکه نیام خیلی بیشتر شده بود دیگه نه دوستی .........خیلی اینجابد شده :(
    خوشحالم از بودنت:redface:
    سخت است بخندی و دلت غم زده باشد

    هر گوشه ی پیراهن تو نم زده باشد

    سخت است به اجبار به جمعی بنشینی

    وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد
    دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من

    گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟

    کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم

    که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من

    نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل

    چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

    ز من هرآنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

    به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

    نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

    که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

    ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟

    که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟

    ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

    دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من ...
    سلام دوست خوبم بد نیستم ممنون...
    شما خوبی؟امیدوارم الان حالتون خوب شده باشه الناز جون:gol:
    نه خواهش میکنم دشمنت شرمنده عزیزمم:)راستش دوست مجازیم دیگه کاری که از دستم ساخته نیست :(
    نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست... گوش کن نبض دلم زمزمه اش با "تو" یکیست
    زندگی درد قشنگی است که بر باور ما می بارد و سرانجام ظریفی است که در خاطر ما میماند.
    زندگی شوق گلی رنگین است روی سرشاخه ی امید بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان در باغچه ی بینش ما میکارد.
    زندگی بارش عشق است بر اندیشه ی ما تابش دوست برای همه وقت بودنش در همه حال.
    زندگی خاطره ی دوستی امروز است مانده در تاقچه ی فرداها ......
    ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ می دانیم، ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﻧﻮﺭ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ همۀ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﯾﮏ ﻋﺰﯾﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ‌ﺗﺮ ﻣﯽ ‌ ﺷﻮﺩ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﺑﻨﮕﺮ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ. :gol:
    بچه که بودیم وقتی مریض میشدیم
    وقتی دکتر می پرسید بگو کجات درد داری؟ زل میزدیم به مامانمون!!!!
    یادتونه منتطر میشدیم تا اون بگه مریضیمون چیه و جواب دادن رو به اون می سپردیم!
    چون که میدونستیم که مادرمون همون احساسی رو داره که ما داریم!حتی از خودمون بیشتر دردمون رو احساس میکنه!
    حالا میخوام بگم اون روزا رو یادتون میاد؟!
    خب! حالا شما جوون شدین و اون پیر شده، حواستون بهش باشه....
    حالا وقتشه شمام مثل بچگیهاتون اگه اون مریض شد حسش کنید! حالا اون به شما نیاز داره ،حتی اگه حرفی نزنه...
    ﭘﺪﺭﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
    " ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺴﯿﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ
    ﺑﺎﺷﺪ. "
    ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻪ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ!
    ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ:
    " ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺮﺩﻫﺎ
    ﻧﯿﺴﺖ،
    ﻣﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ
    ﻫﺎﯾﯽ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. "
    ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺟﺬﺍﺏ ﺑﻮﺩ، ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ
    ﻫﺎﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
    ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ،
    ﭼﻮﻥ ﺫﻫﻨﯿﺘﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ، ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ
    ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺗﻀﺎﺩ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩ!
    ﭼﻮﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ:
    " ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ ‏« ﻋﺎﺷﻖ ‏» ، ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ‏« ﻻﯾﻖ ‏» ﺍﯾﻦ
    ﻋﺸﻖ . "
    " ﻋﺸﻖ " ﺭﺍ، ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍ، ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ!
    ﻣﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪﻡ ؛ ﺗﺎ
    ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ:
    ﺑﺪﻭﻥ " ﻋﺸﻖ " ؛ ﻧﻪ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ
    ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺘﻢ ...
    ﻭ ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
    ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ،
    ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
    ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ
    ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻡ ...

    ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺥ ﺯﺍﺩ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا