خب چه كمبودي داري الان مثلا ؟
تاریک وتنها
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
تو که نمی دونی چرا میگی همه چیز داری الان
از چی؟
گریه کن
من دیشب کلی گریه نمودم الان یکم بهترم ولی بازم اون حس هست
از خودت ديگه چرا ؟ تو كه همه چيز داري الان
اره گرفته شايد هم بيشتر ولي خب ديگه چاره اي ندارم مي سوزمو مي سازم
نه از خودم و زندگی
چرا خسته اي و غمگين ؟ از بودن من؟
تو چرا؟؟؟؟؟؟؟
به اندازه دل من دلت گرفته
خسته ام و غمگین
نغمه رو به راه نيستم كلا
موصن ااالزایمر داری واقعا
نه مثل اينكه بچه داداشت بود
نه گوشیم زنگ زد داشتم با تلفن حرف میزدم
خب پويا بچه خواهرت بود؟
پیش پویا
بدم مي ياد وسط حرف زدن مي ري
آره نیست فعالیتت زیاده برای همین خسته میشی
باز رفتي رو حالت سايلنتي؟
خب شبا كجايي اون وقت ؟ خونه خريدي واسه خودت مي ري اونجا؟
تو همين صفحه خودت تايپ كن خسته مي شم هي برم اون ور بيام اينجا
بتونم آره می یام ولی من خونه نیستم خوب
عمه تورو از كجا بايد بشناسم ؟ حالت خوب هزيون داري مي گيا
خب با روح تو يه انگيزه داشته باش شبا بيا مي ياي؟
پويا اجازه گرفت ؟ پويا كيه؟
اره قشنگ بود
الان اينجا ساعت ٧ خورده اي به نظرت من بايد زودتر از تو بيام اينجا؟؟؟
سلام خوبي؟
چرا نرفتي؟
سلووووم
بي خودي اومدم حواسم نبود تو سفر هستي
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ .. ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ...
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ... ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ "
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرماید :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن.
ماهيان از آشوب دريا به خدا شكايت بردند، دريا آرام شد و آن ها صيد تور صيادان شدند...
آشوب هاي زندگي حكمت خداست.
از خدا، دل آرام بخواهيم، نه درياي آرام...
"دلتان همیشه آرام" -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...