baran 2012
پسندها
2,439

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه خواهش می کنم.
    خب من تو کاری که بلد نباشم قولی نمیدم...رو حساب دوستی اون دوست یه قولی دادم...امیدوارم چیز بدرد خوری پیدا کنن.

    ساعت دیر وقته و زمان استراحت شما...دی پشیمونی و ندامت از بیخوابی دیشب+:biggrin:

    :D:biggrin:

    بله منم برا همین پرسیدم.
    خواهش می کنم، هنوز کاری انجام ندادم.

    ممنون از لطفتون.
    خواهش، اینم پل ورسک اون وریاس؟:D

    هر پلی میبینم یاد تحقیق شما و قول خودم میفتم...دی قولی به مقدار زیاد.

    ﺍﺯ رجبعلی خیاط ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﯽ؟ﮔﻔت ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ:
    ۱. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
    ۲. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
    ۳. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
    ۴. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
    ۵. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
    ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ 5 ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ.
    سلام
    مرسی، شما خوبین؟
    خواهش می کنم.
    ببخشید دیشب من خیلی وقت شما رو گرفتم.
    :smile::gol:
    :gol::gol:

    بله سرده یه فکری به حال در میکنیم...دی نجاری
    مرسی دوست عزیز.
    نه فامیلی من قشنگ تر از فامیلی اون خدا بیامرزه...نه وبلاگ من سال هاست بسته اس!
    نه تشابهی نداریم.
    فیس چن تایی شعر دارم...اونم در و پنجره اونجا کیپه دیده نمیشه...دی
    شب بخیر.:smile::gol:
    اون آقایی که گفتین بیژن جلالی بودن نه؟
    شاعر و نویسنده بودن، متاسفانه خیلی وقت پیش فوت کردن.
    مرسی باران عزیز...شما لطف دارید.
    خب شاید منطقه ای که من هستم با گرینویچ شما فرق داره...دی خودتون پیدا کنید.
    بله در حیاط و باید ببندیم تا برف نیومده...دی
    شب بخیر...ممنون که بودین و ببخشید بی خواب موندین.

    :redface::gol:
    خواهش می کنم، ممنونم از لطفتون.
    چن تایی دیده بودم، بداهه گفتن سخته، نشونه خوبیه که شاعر هستین.
    باشه پس منتظر میمنیم تا بلکه ایشالا یه روز وبلاگ زدین، اونجا بخونیم.
    مرسی.:gol:
    شاعر نیستم
    فقط چشمهایش را دوست دارم
    دلم
    دیوانیست از اشعار چاپ نشده!
    ایشالا درس و مشق تموم شه، با خیال راحت بخونین.
    گرفتم سقف و ...خواهش می کنم چوب کاری میکنید.منم هر از گاهی مینویسم...شاعر نیستم.
    حالا نمیشه یه سطر از اون نوشته ها رو بخونم؟ اینم بگم هنرمند باید انتقاد پذیر باشه! پس باید اثر هنریش و مردم بخونن و کارش نقد شه!
    همون کتاب هایی که گفتین...سووشون و چشمهایش و بوف کور ...من سعی کردم تمام کتابهای این نویسنده ها رو بخونم.
    البته از نادر ابراهیمی و جلال آل احمد و ...خوندم.
    حتی شعر نو؟
    کار خوبی میکنین حفظ کردن برا حافظه و روزای پیری بدرد میخوره...دی
    آفرین باران خودمون، ادیبی بودین و خبر نمیدادین؟
    خب از این دست نوشته ها ما رو هم بی نصیب نگذارید.

    اون دی سقف عالی بود.:biggrin:
    آفرین، ایشالا که خوب پیش میره.
    البته مطمئن هستم، کار بلدین...خدارو شکر.
    خواهش می کنم.
    :smile::gol:
    خواهش می کنم.
    معمولا خانوم ها شعر و به داستان ترجیح میدن.
    البته تو مشاعره دیدم شعر زیاد بلدین...دی تشویقی:biggrin:
    خوشحالم که کلاس ندارین، این دعا برا نیومدن بارون هم، برا سر ساختمون رفتن بود نه؟
    همه کاراش و خودتون انجام دادین؟
    اگه سووشون و پسندید این چشمهایش و هم مطمئنم میپسندین.
    من این کمرنگی و تو شعر دارم...شعر هر سری بخونم اون تازگی و داره، ولی رمان و داستان یه بار بخونم کافیه...البته چن تایی هستن هر از گاهی چن صفحه دوباره میخونم.
    فردا چند ساعت کلاس دارین که پنجشنبه ظهر ها دوپینگ خواب میکنید؟:D
    خوبه که یادتونه...منم یادمه.:redface:
    خب با این حساب همه کتاب خوب هارو خوندین.
    چشمهایش و خوندین؟
    خب حق با شماست....کلی میگم، گفتم که خیلی کتاب بد هست که نام بردنشون میشه تبلیغ اون کتاب...برا همین کلی گفتم.:D
    خب الان یاد اون مثال افتادم :کمال همنشین در من اثر کرد افتادم

    رفاقت با من خواب شما رو خراب کرد...دی افسوس اینا
    خوش بحالتون که اینقده بارون دارید...دی یادآوری اون سوال بی جواب
    به نظرم اسم کتاب هایی که خوندین و یاداشت کنید بهتره...هر از گاهی مرور کنید اسم هارو موضوع یادتون میاد.
    اینایی که گفتین خوب بودن...همون سووشون از همه عالیه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا