خب دلگيرم.از دست اين دنيا و آدماش دلگيرم.از كاراشون خوشم نمياد.اصلا نظمشو نميفهمم اما اون موقعي كه ميفهمم آرومتر ميشم.
چقدر خوبه كه واسه خودت باشي.واسه تنها خودت بودن لذت بيشتري داره.
از حساي مختلف هم خوشم مياد هم بدم مياد.وقتي نميفهممشون بدم مياد ولي وقتي چراشو ميدونم ديگه حرفي براي اداش ندارم....
چقدر خوبه كه از يه چيزي مطمئن ميشي.چي ميشد اگه يه روزي همه آدما دست از سر من برميداشتن.اونجوري نگام نكن يكم اذيت شدم.
هم ناراحتم هم ناراحت نيستم.
اصلا اينكه بقيه مثه من نميدونن خيلي بد است.واي چقد مسخرم.
يه شاخه گل رز چقد خوبه.
دوست دارم يه پرنده داشتم الان تو آسمون شب روش مينشستم و منو ميبرد اون بالا بالاها.بين ابرا.نزديك ستاره ها هم نميشد.دوست دارم تنها باشم چون.
ميشد همون بالا لاي پراش بخوابم.الان حس تنهايي بهتري پيدا ميكردم.اينجوري راحترم گريه ميكردم.فقط به كاراي خودم فكر ميكردم و ميسنجيدم.
دوستت دارم.